♦️دشواریهای بحث از افول یا گسترش دین در ایران امروز /۱
🔸دکتر محمد منصورنژاد۲۸ تیر ۱۴۰۲
سخن گفتن از
وضعیت دین و دینداری در ایران هرگز سهل نیست. در این نوشتار کوتاه در حد طرح مساله ای، به چند نکته اشاره می گردد:
الف) فرض های نادرست: در این سامان، درباره
وضعیت دینداری (اسلام) در میان طبقات و شئونات اجتماعی، دو نگاه افراطی می توان فرض کرد:
۱. در ایران امروز،
دین به حدی در حال افول باشد که دیگر متغیر تاثیر گذار جدی نباشد (شواهدش کشف حجاب؛ ترک نماز، عمامه پرانی و....)
۲. در ایران امروز،
دین تثبیت شده و بلکه در حال گسترش است و امیدآفرین است (شواهدش مناسک عاشورایی؛ اعتکاف ها، مراسم اربعین و....).
این دو فرض درست نیستند؛ زیرا سوال اصلی در ایران امروز این نیست که آیا باور به
دین به صورت قابل توجه در ایران وجود دارد یا ندارد؟ هر کسی اگر تنها به اطراف (بستگان سببی و نسبی اش) نگاهی بیندازد می بیند که برخی به جدّ مثلا دغدغه زیارت و... دارند (مثلا حال و هوای اربعین) و برخی به شعایر دینی بی علاقه شده اند (خلوت شدن مساجد و...). به عبارت دیگر، هر کدام از مدعای بالا می تواند با شواهدی مستند شود (که البته با استقرای ناقص، برخلاف نگاه «پوزیتیویستها»، هرگز به مدعای علمی نمی رسیم). و نیز هر دو مدعا هم با اریه شواهد رقیب و مثال های نقض (Counter Example)، ابطال می گردند.
ب) سوال اصلی: پس پرسش اصلی چیست؟سوال اصلی در این بحث آن است که آیا گرایش عمومی جامعه ایرانی و جهتگیری آنها به سوی تقویت ارزش ها، شعایر و نمادهای دینی در حرکت است یا برعکس؟
به نظرم بدین پرسش با داده های موجود، نمی توان پاسخ دقیق و آکادمیک داد! زیرا لازمه رسیدن به نتیجه علمی و درست، انجام چندکار زیر است:
۱. امکان برگزاری پژوهش پیمایشی به صورت مستقل و آزاد، که اصل دینداری و یا سطوح دینداری را به صورت گسترده و در میان همه آحاد جامعه (شهرهای گوناگون و در سطح ملی) بتوان سنجید؛
۲. وجود فضای امنی برای پاسخگویان (به ویژه
دین گریزان و
دین ستیزان)، جهت بیان نقطه نظراتشان به صورت صریح و شفاف در باب
دین؛
به نظرم فضای سیاسی و همچنین بستر فرهنگی و دینی، مساعد برای برگزاری چنین پژوهشهایی در ایران نیست و به همین دلیل حتی نتیجه پژوهش های محدود انجام شده در این موضوعات را هم نباید قطعی و لزوما درست قلمداد نمود. (مثلا در فرهنگ ما اگر کسی بگوید من از
دین خارج شدم، «مرتُد» اعلام شده و حُکمُه معلوم!، پس لاجرم اگر کسی مجبور شود پرسش نامه ای را در باب دینداریش پُر کند، در این سامان صادقانه و شفاف نمی تواند سخن می کند! فراموش نشود که به جهت جو امنیتی غالب در کشور، شنود داده ها و درز اطلاعات روند عادی است، و از این رو کسی باورهایش را براحتی مستند نمی کند و در اختیار پژوهشگران قرار نمی دهد. (گرچه در عمل شواهد
دین گریزی نسبت به سابق بسیار بیشتر به چشم می آید.)
۳. اضافه شود که کار علمی- پژوهشی نیاز به داده های آماری برای مقایسه دارد. آیا در ایران امروز داده های متقنی از
وضعیت دینداری در چند دهه اخیر، به صورت تفکیک دهه ها از هم، و شهرها از یکدیگر، در اختیار است تا با بررسی تطبیقی بتوان نتیجه عالمانه گرفت؟ فقر داده و نبود «مراکز آماری مستقل» (که اصلا در ایران امروز وجود چنین نهادهایی جُرم قلمداد می گردد)، امکان پژوهش های دقیق از جمله در مبحث گرایش به
دین را ناممکن می سازد.
ممکن است در مقابل، از وجود برخی داده ها آماری پیرامون
وضعیت دینداری در ایران، از برخی مراکز گفت. اما هم اینگونه مراکز، متاسفانه مستقل نیستند (علی رغم نام های جذاب و....) و هم داده هایشان خالی از سوگیری نیست و چه بسا تصویر نادرست از سوژه به پژوهشگران می دهند و مسیر تحقیق را منحرف می کنند.
با این حال روند
دین گریزی در کشور به قدری بالاست که اینگونه مراکر هم گاه به گوشه ای از مشکلات و اشکالات اشاره دارند. به نظر می رسد برای پژوهشگران مستقل مراجعه به داده های اینگونه نهادها از این جهت مفید است که با مقایسه داده های متفاوت آنان در زمان های گوناگون و چند موسسه با هم، به نتایجی حداقلی و نسبتا مستند برسد.
ادامه دارد.
👇👇👇#دین#دینگریزی#منصورنژاد#عصر_پسادینی#وضعیت_دینداری@NewHasanMohaddesi