سلام آقای دکتر
خوشحالم که نظر صریحتان را بار دیگر تکرار کردید. من هم همنظرم با شما. ولی درباره متن من، منظور من را از بیخ و بن اشتباه متوجه شدهاید.
من یادم نمیآید که به کسی برچسبی زده باشم.
من بر این تاکید کردم که جامعهشناس باید در نامنهادن بر گروههای مختلف فرهنگی، نهایت ذکاوت خود را به کار گیرد و نامهای تاریخی و درست را برگزیند و نه نامهای جعلی.
به این تاکید کردم که عدم توجّه به همین مهم، علاوه بر اینکه یک نقص روششناختی است، بلکه باعث سوء برداشت دیگران میشود و باعث میشود که دیگران شما را بابت کار نکرده با القاب ناساز شماتت کنند.
بر این تاکید کردن که همانطور که ما در استان آذربایجان
قومی به نام تُرک نداریم ( ترکان ما ترکمنهای عزیز هستند)، در ایران عزیز هم
قومی به نام فارس نداریم. بر این تاکید کردم که این نامگذاریها ساختگی و جعلی است. این نامگذاریها به قصد و غرض مطرح شدهاست و به آن دامن زده میشود.
من با شما کاملاً همنظر هستم.
بگذارید منظورم را بیشتر توضیح دهم.
در مقدمهای که دکتر محمّد معین بر واژهنامه برهان قاطع به تالیف محمدحسین بن خلف تبریزی نوشته است، در صفحات ۳۷ الی ۴۱، از ۵۶ گویش ایرانی نام برده شدهاست.
دقّت کنید که این به معنی همه گویشها و زبانهایی نیست که در ایران بدانها سخن گفته میشود. این آمار صرفاً برای زبانهای ایرانی است. یعنی زبانهای ایرانیای که از شاخه زبانهای هند و ایرانی منشعب شدهاند.
شاید دکتر معین نام برخی گویشها و زبانهای دیگر را از قلم انداخته باشد.
از این ۵۶ گویش ایرانی، حدود ۴۰ گویش، در داخل مرزهای ایران گویشور دارد.
به این فهرست ده گویش دیگر هم اضافه کنیم برای جبران مافات آماری گویشهایی که دکتر معین شاید ذکر نکرده باشند. به آمار ۵۰ میرسیم. به این ۵۰ گویش و زبان، زبانهای غیر ایرانی که در مرزهای ایران به آن تکلّم میشود مانند انواع عربی و انواع ترکی را بیفزایید. به آمار جالب توجهی میرسیم.
صحبت من این است که نباید اجازه داد که احقاق حق فرهنگی این سرزمین و مردمانش، در هایهویهای عدّهای قومگرا گم شود. عدّهای که میخواهند همه دنیا ترکزبان باشند و بس. عدّهای که میخواهند همه عربزبان باشند و ... .
متاسفانه به قدری این لمپنها سر و صدا میکنند، که در این میان حقّ بسیاری از مردم نادیده گرفته شدهاست.
در حالی که ما این همه زبان داریم و کسی سر و صدایش در نمیآید.
اگر کسی در این وانفسا فریاد یکی دو زبان را میزند، بر حسب تجربه برخورد با این افراد، یقین دارم که یا تحتتاثیر برخی مسائل قرار گرفتهاست یا به جایی خارج از میهن وصل است.
وگرنه این میراث زبانی بزرگ این مملکت در حال تاراج و نابودی است و اغلب گویشها و زبانهایی که درون مرزهای ایران تکلم میشود در وضعیّت endagered قرار گرفتهاند و کسی صدایش در نمیآید.
امیدوارم متوجّه منظور و دغدغه من شده باشید.
ارادت
🔸محدثی: سلام و سپاس! اما بعد:
۱. بحث از تعداد اقوام ایرانی فرع بحث من است که متمرکز بر بهرسمیت شناختن حقوق اقوام ایرانی (هر چند تا) است؛
۲.
هویت قومی برساختی اجتماعی است. از این رو،
ردیابیی ریشهی یک قوم بهلحاظ تاریخی، زایل کنندهی هویت قومی برساخت شدهی موجود نتواند بود. از این رو، صرفنظر از میزان درستی یا نادرستی مدعاهای شما، ریشهیابیهایی از این دست، نمیتواند مردمی را که اینجا و اکنون خود را یک قوم درک میکنند و اکنون واجد
هویت قومی هستند، از
هویتیابیشان باز دارد. بر عکس، مخالفتهای ظاهراً علمی از این دست، یحتمل در آنها انسجام و اصرار بیشتری برای
هویتیابیی
قومی پدید میآورد.
۳. سخنان شما در بارهی مخالفانتان بهدور از شان انسانی و رعایت حقوق دیگران است. "لمپن" خواندن کسانی که با شما همعقیده نیستند و مشی دیگری را دنبال میکنند، نشاندهندهی خودمداری ویژهی ایرانگرایانهی افراطی است. هیچ چیزی به شما حق فرادستی و اخذ موضع فرادستانه نمیدهد. دم خروس توهین به ژست ظاهراً علمیی شما لطمه زده است!
روزگارتان قرین شادی!
۸ اردیبهشت ۱۴۰۰
#اقوام#خودمداری#هویت_قومی#هویتیابی_قومی@NewHasanMohaddesi