♦️من غلط کرده باشم، من شکر خورده باشم! ذهن اندیشهورز و ذهن کشکولی /۱
✍ حسن محدثیی گیلوایی۹ فروردین ۱۴۰۳
بسیاری گمان میکنند که فارغالتحصیلان دانشگاهها تماما محصول تربیت دانشگاهی هستند. اما میتوانم با قاطعیت عرض کنم که در ایران تا حد زیادی اینگونه نیست. دلیل اش هم این است که ما در ایران
فروش آموزش داریم. این پدیده را در مقالهی
دانشگاه بهمثابه بازار بهدقت توضیح داده ام (اینک در اینجا موجود است:
https://www.farhangemrooz.com/news/16990). این فرآیند سبب میشود کسانی وارد دانشگاه شوند که ذهن کشکولی دارند، در حالیکه فقط باید کسانی وارد دانشگاه بشوند که ذهن اندیشهورز دارند.
از سوی دیگر، آموزش و پرورش ما در ایران اغلب افرادی با ذهن کشکولی تربیت میکند، نه افرادی با ذهن اندیشهورز. از این رو است که من شخصا بارها در دانشگاه احساس عجز کرده ام؛ زیرا باید تلاش میکردم فردی با ذهن کشکولی را به فردی با ذهن اندیشهورز بدل کنم و این متاسفانه از یک سنّی به بعد، اصلا قابل تحقق نیست و تمام تلاش یک مدرس دانشگاه به هدر میرود و احساس عجز در انتهای این تلاشها در او پدیدار میشود.
اجازه بدهید نخست این اصطلاحات را توضیح بدهم. قبل از هر چیز بهتر است ببینیم
کشکول چیست. فرهنگ دهخدا در توضیح کشکول نوشته است:
"کشکول . [ ک َ ] (اِ) گدا باشد یعنی شخصی که گدایی میکند. (برهان ). || کجلول. (انیس الطالبین بخاری). کاسه گونهای باشد که درویشان و صوفیان بکار برند و در آن مایحتاج خود از خوراکی و مالیات مال صدقات ریزند. خچکول. در برهان آمده معنی آن کشیدن بدوش است چه کش به معنی کشیدن و کول دوش و کتف را گویند. در حاشیه ٔ برهان قاطع به نقل از تفسیر الفاظ الدخیله ٔ بستانی گوید: از آرامی «کنش کل» (بضم اول و کسر دوم و ضم چهارم) یعنی جامع کل شیئی و مراد محفظهای است که درویشان و گدایان هر چه از مردم ستانند در آن نهند. کشکول پوست نارجیل دریائی است که در جزایر نزدیک به خط استواء عمل میآید و شبیه به کشتیی است با رنگ سیاه دو طرف لبه ٔآن را سوراخ کنند و زنجیر یا ریسمان بندند تا بتوان بدست آویخت و آن کاسه ٔ گدائی درویشان است و آنگاه که بر درخت است دو کشکول بهم چسبیده است و در میان آن مغز نارجیل است" (لغتنامهی دهخدا،
https://vajehyab.com/dehkhoda/%DA%A9%D8%B4%DA%A9%D9%88%D9%84)
پس واژهی "
کشکولی" صفتی است که از اسم کشکول ساخته شده است؛ جسمی تو خالی و کشتیمانند که در آن چیزهای مختلفی برای مصرف آتی میاندازند و بر دوش میکشند. بدین ترتیب، این صفت دلالت بر چند معنا دارد:
۱. تو خالی بودن،
۲. گدایی و مصرفکنندهگی و غیر مولد بودن،
۳. حمالی و نقل کردن و بر دوش کشیدن،
۴. کنار هم قرار دادن چیزهایی که الزاما ربط و پیوندی با هم ندارند،
۵. عاریتی بودن و از آن دیگران بودن چیزهای موجود در داخل آن.
ذهن کشکولی دقیقا چنین چیزی است و تمام این صفات را دارد. مدام از اینجا و آنجا و از این و آن چیزی میگیرد و آن را در گوشهای از خود نگه میدارد؛ بدون اینکه توان وارسی و ارزیابی و نقد و سنجش آنها را داشته باشد.
آنها را همه جا با خود حمل میکند و چون اندیشه و افکار و متون برگرفته شده از خاطر میروند، ذهن کشکولی ناگزیر است تمام نیروی خود را جمع کند تا بتواند آنها را در خاطر داشته باشد و از یاد نبرد. این است که ذهن کشکولی در یک فرآیند دائمی قرار میگیرد:
کشکولیتر شدن مداوم و هر چه بیشتر دور شدن از اندیشهورزی.لاجرم، ذهن کشکولی هرگز نمیتواند در مسیر مولد شدن حرکت کند و دائما میشود مصرفکنندهی جملات و متون و افکار این و آن. تنها وظیفه اش میشود حمالیی متون و اندیشهها و افکار این و آن. از خود چیزی ندارد. از ذهن کشکولی چیزی بیرون نمیتراود، جز نقل افکار و اندیشههای دیگران که چه بسا بهخاطر فقدان اندیشهورزی و سنجشگری، همانها نیز بهجا و بهموقع و درست بیان نمیشوند و متناسب نقل نمیشوند. هر آنچه در ذهن کشکولی موجود است، عاریتی است، چون ذهن کشکولی توان از آنِ خودسازیی انتقادی (critical appropriation) ندارد. ذهن کشکولی فاقد ساختار مناسبی از اندیشهورزی است، زیرا چنین ذهنی از آغاز معطوف به جمع کردن قطعاتی از متون و افکار شده است؛ درست مثل خانهای که تازه اسبابکشی شده است و انبوه اثاثیه و وسایل روی هم بیهیچ ترتیب و نظمی ریخته شده است.
#کشکول#دانشگاه#آموزش_عالی#ذهن_کشکولی#ذهن_اندیشهورز#نظام_دموکراتیک#آموزش_و_پرورش#فرآیند_کشکولیترشدن@NewHasanMohaddesi