♦️دکتر داوری و دکتر سروش دو روی یک سکه✍ علیرضا محمدی۲۲ خرداد ۱۴۰۲
دربین کنشگران علمی وفرهنگی وسیاسی چهاردهه گذشته که تاثیرات کمابیش مشابه بر هواداران خود داشته اند دکتررضا داوری ودکتر عبدالکریم سروش مواردی قابل تامل هستند.
دکترداوری باتالیفات گرانقدری چون فارابی فیلسوف موسس نشان داده است که برفلسفه اسلامی وغرب (قاره ای )به خوبی آشناست و در زمره افرادی است که نظراتش درفضای فلسفه قاره ای قابل تامل وخواندن وباز خوانی است .آثار جدی ایشان همگی از ذهنی وقاد ونقاد بااشراف به مبانی معرفتی فلسفی حکایت دارد .درروی دیگر عبدالکریم سروش است که باتبلیغ ووارد کردن فلسفه علم به ایران سهم ودین بزرگی برگردن بسیاری از فلسفه دوستان نحله تحلیلی دارد .سروش بابیان حرفهای فلسفه علم پوپری درساحت دین نگرشی جدید رادر فهم دین به کار گرفت که مسبوق به سابقه نبود.او با کتاب قبض وبسط تئوریک شریعت فضای فکری ونقادانه جدیدی را به راه انداخت که منشا بسیاری از بحثهای معرفتی له ویاعلیه آن گردید.دراین قضیه علاقمند شدن بسیاری از جوانان به فلسفه، کار انکارناشدنی دکترسروش است.
واما نکته تاریک وسیاه این دواندیشمند زمانی است که بازار مکاره ی سیاست را به معرفت ترجیح داده اند وهرکدام درزمانهایی به اموری پرداخته اند که ربطی به شأنیت علمی ومعرفتی آنان نداشته است .دکتر داوری به جهت این همراهی باسیاست بازی همواره دارای پستهای حساس علمی وفرهنگی بوده است و درتصمیم گیری هایی که به صورت کلان درباره علم ومعرفت این سرزمین گرفته شده است سهیم بوده است .چیزی که یک فیلسوف زیرک همواره به جهت محافظت ازبلور تفکر باید از بندبازی بر طناب نازک سیاسی بازی بگریزد.البته این بندبازی های سیاسی نزد فلاسفه وجودداشته است که نمونه شاخص آن مارتین هایدگر فیلسوف شهیر آلمانی است .دکتر سروش نیز زمانی که در شورای انقلاب فرهنگی بودند بدون توجه به آموزه های فیلسوف شهیر پوپر واردبازی های سیاسی شد وطراحی درافکندند که آب درهاون کوبیدن است وسقف معرفت را برستون سیاست بنا می کرد والبته جائیکه سیاست برای معرفت تعیین تکلیف کند نتایج نامبارکی به همراه خواهدداشت که ذکر آن در کتب ومقالات گوناگون به تفصیل آمده است .پس می توان این دو متفکر را درزمانی که به تفکر واندیشه مشغول هستند مورد تمجید قرارداد وزمانی که افسون سیاسی بازی به سراغشان می آید تقبیح.
#داوری#سروش#علیرضا_محمدی@NewHasanMohaddesi