♦️مسالهی روایت و بازنمایی در ایران معاصر
✍️ عیسی عبدی۱۲ فروردین ۱۴۰۴
کانال
#زیر_سقف_آسمان به نظر می رسد ظرفیت مطلوبی برای ترویج فرهنگ گفتگویی و نقادی ایجاد کرده است. یکی از گم گشته های فرهنگی ایران در سده اخیر ، ضعف فرهنگ انتقادی، خود انتقادی و گفتگومندی بوده است. کانال ؛
زیر سقف آسمان، به مثابه یک شبکه اجتماعی ، فرصتی برای فعال کردن و زبانمند ساختن فقدان های روش شناختی و ترغیب بینامتنیت ، بیناگفتمانیت ها و گفتارهای بینارشته ای و چند رشته ای فراهم اورده است. این برون نگری تلاشی برای رهایی از حصارهای تنگ دانشگاهی و پلی برای توسعه ظرفیت ها و بسط قلمرو مفاهیم در سپهر فرهنگی کشور برای تعصب زدایی از بت های ذهنی است.
امروزه با روند فزاینده مدرک گرایی و شبه علم ، نیاز برای توسعه دانش حقیقی ضرورتی انکارناپدیر و مبرم است.. ما نسل امروز نیازمند بازشناسی خود در متنیت سیال جهان هستیم تا نه تنها با سنت بلکه با تجدد زایا که با عصر هوش مصنوعی تقارن یافته سخن بگوییم.
با توجه به این مهم است که داشتن تفکر انتقادی سازنده در جهت حفظ هویت و تقویت آن ، و همچنین برانگیختن پاسخ های تاریخی و پویاشدن گفتمان فاکت ها نیز اهمیت فزاینده ای یافته است. .نوعی نگاه همدلانه با زیست بوم فرهنگی در سده اخیر لازم است.
احساس می شود زبان فرهنگی خودیابنده ما در مسیر شدن است اما هنوز در گیرودار مفاهیم و وام واژه هایی است که جسته و گریخته در سپهر فرهنگی ما پرتاب می شود .برای مثال اگر به پیکره متون گذشته برگردیم خواهیم دید که واژگانی چون پرولتر، کار، طبقه، مردم در مفهوم نوین آن دوران .....مفاهیمی بودند که در بستر تاریخی و فرهنگی ما ابتدا تجربه نشده بودند اما نخبگان روایتهایی را برساختند و در فضای ناتجربه به جریان انداختند و بسیاری موارد دیگر. لذا از این جهت یکی از مسائل کنونی ما منطبق نبودن زبان بخشی از نخبگان بر وضعیت هستی شناختی ماست.
اندیشمندان در گفتمان و بیان استدلالی خود معمولا به میراث،ذخایر سنت، اشعار و به متون گذشته استناد می کنند و علاوه بر آن به مفاهیم و نظریه هایی مارکس، وبر ، هانا آرنت و ......نیز استناد می نمایند. این مفاهیم و نظریه ها اگر همچون قالب های شناختی بر پایه برخی فاکت های پراکنده تاریخ ایران روایتمند شوند به معنای بسته شدن و کامل بودن آنها نیست بلکه این روایت ها هم به پشتوانه فاکت ها در معرض خوانش هستند. این رویکرد در مطالعات فرهنگی و .....اکنون بسیار رواج دارد. این دو وجه از معنابخشی به تاریخ، تا کنون بوطیقای فرهنگی را شکل داده است. اما این بوطیقیا چگونه فاکت های تاریخی را بازنمایی می کند مساله مهمی است.
با همین مقدمه، این شکاف در طیفی از تفکر چپ در تاریخ معاصر ایران روی داد به طوری که مفاهیم استقراضی به عنوان برچسپ بر وقایع و دگرگونی های تاریخی ایران زده شد . این مفاهیم جذاب ، در دهه چهل برای نسلی نواندیش بسیار خیره کننده و جالب نمایان شدند. روایت هایی که برای نمونه بر اساس مارکسیسم، سوسیالیسم و .... نوشته شد بسیاری از مفاهیم را وارد سپهر فرهنگی ایران کرد و حتی بر گسست حافظه فرهنگی هم در برخی جهات اثر گذاشت. در آن دوران شاهد زبان های التقاطی هم بودیم.
امروز با وجود شبکه های فراگستر و درهم تنیدگی جهان ارتباطات، این روند سرعت بیشتری گرفته است. از این رو ، با آشفتگی معنایی و نوعی آشوب زبانی، روش شناختی و کشمکش روایت ها و بازنمایی ها روبرو هستیم.
تاریخ خود سخن نمی گوید بلکه این زبان است که از طریق بارنمایی با کلمات و اشیا و نمادها آن را به روایت می کشد. زبان نیز در سطوحمختلف کلامی و دیدمانی حامل بسیاری واقعیتهای شناختی، برساختی، ایدئولوژیکی و ....است .
اگر بگوییم عصر کنونی دوره اشفتگی و بحران بازنمایی است شاید حرف گزافی نگفته ایم. لذا در چنین شرایطی ورود به عرصه گفتگوی بینارشته ای و فراخوانی فاکت های تاریخی روزنه ای برای فهم اکنون در متنیت جهان معاصر است. البته غلبه مفاهیم و نظریات و کثرت روایت ها گویای فقدان و خلا تاریخی است یعنی گدشته ابژه یا موضوع مطالعه بسیاری از رشته های دانشگاهی است بی آنکه گذشته در کلیت ها، متون و جهان های خودش مورد خوانش روش شناختی قرار گیرد. ایا مباحثه کانال"
زیر سقف آسمان "محرکی برای ورود به این عرصه جدید نیست؟ ایا این بستری برای خروج از اشفتگی ها و بحران روایت ها و بازنمایی ها نیست؟
#تاریخ#روایت#بازنمایی#عیسی_عبدی@NewHasanMohaddesi