چون نسیم صب.. یک دم درجانم وزید آیدا..! رفت وستاره شدبرشانه ی افق..! با خریطه ی سرخش بردوش درکوچه پس کوچه های انقلاب با مشتی دارو وباند وپانسمان.. پر طبل تراز حیات بود گل ساری غرقه به خون گیسو کشیده بر کوه پایه های خیس شمال..!
سال 98 با زایش دوباره ی طبیعت و شکفتن شکوفه ها و جوشیدن چشمه ساران از راه رسید . صدای پای بهار رقص کنان می کوبد بر عطش زمین ..؛دریغ و داغ که سیاه بادیغماگر زمان ربوده نان از سفره ی زحمتکشان و باغ سینه مان با خون شقایق آماس کرده در کویر حرمان باشد تا در سال جدید هوایی تازه جوییم با جنبش و تغییری بزرگ برای محو همه ی ستم های طبقاتی ورسیدن به جامعه ای آزاد و برابر و آباد ... نام همه ی پرنده گان را با قلم آفتاب می نویسم در چار سوق باغ..
با خروش رودخانه ی بهار ویران میشود مرز و دیوار ..
نوروز 98 به کام همه ی دلداده گان پیروز و شیرین باد . #عباس_احمدی
ستاره ای ستاره بارون میاد دوباره چشام تو شب بیداره شعر و سرود می کاره روی کاغذ دوباره ..! کودک کار آواره هزار تا قصه داره هزار تا غصه داره اما دلش بیداره ..! دستاش رنگ اناره همش دنبال کاره یه لقمه نون نداره ..!
ستاره ای ستاره بارون میاد دوباره چشام تو شب بیداره شعر و سرود می کاره روی کاغذ دوباره ..! کودک کار آواره هزار تا قصه داره هزار تا غصه داره اما دلش بیداره ..! دستاش رنگ اناره همش دنبال کاره یه لقمه نون نداره ..!
ستاره ای ستاره بارون میاد دوباره چشام تو شب بیداره شعر و سرود می کاره روی کاغذ دوباره ..! کودک کار آواره هزار تا قصه داره هزار تا غصه داره اما دلش بیداره ..! دستاش رنگ اناره همش دنبال کاره یه لقمه نون نداره ..!
ستاره ای ستاره بارون میاد دوباره چشام تو شب بید اره شعر و سرود می کاره روی کاغذ دوباره ..! کودک کار آواره هزار تا قصه داره هزار تا غصه داره اما دلش بید اره ..! دستاش رنگ انار ه همش دنبال کاره یه لقمه نون نداره ..!