⭕️ تا آن روز کسی این همه خون و آه و ناله در تهران ندیده و نشنیده بود
➖ روایتی کوتاه از آنچه در
جمعهی سیاه گذشت...
◀️ غالباً آقا ماه رمضانهایش به عبادات فردی میرسید اما رمضان سال ۵۷ (که از نیمه مرداد آغاز شده بود) ماه پرکاری برای امام بود...
🔸 ساکت بودن حوزه نجف آقا را آزار میداد. در پیامی نوشت: «یک حوزه هزار ساله و هزار و چند صد ساله دارد حیثیتش را از دست میدهد.» درگیریها و راهپیماییهای مردمی در ایران ادامه داشت و سخنرانیها و پیامهای آقا در نجف...
🔹 ۲۸ مرداد،
سینما رکس آبادان به همراه مردمی که در سینما بودند در آتش سوخت. درها را بسته بودند و خیلیها نتوانستند فرار کنند. حکومت با توجه به سابقه آتش زدن سینماها توسط انقلابیها، فکر میکرد میتواند این حادثه را هم تقصیر آنها بیاندازد. دولت عزای عمومی اعلام کرد و مراسم عزاداری هم از طرف حزب دولتی رستاخیز برگزار شد اما هیچ کس باور نکرد آتشسوزی کار رژیم نباشد و خوزستان با تظاهرات مردم بحرانی شد...
🔸 [امام] برای
عید فطر هم پیام داد و عید را بهانهای برای مبارزه و راهپیماییهای سراسری قرار داد...
🔹 در تهران، در راهپیمایی روز عید فطر (۱۶ شهریور) اعلام شد که فردا تظاهراتی در میدان ژاله برپاست. آن شب دولت
شریفامامی در تهران و ۱۱ شهر دیگر، ۱۷ شهریور را حکومت نظامی اعلام کرد...
🔸 صبح
جمعه خیلیها خبر از حکومت نظامی نداشتند و به خیابانها آمدند... تعدادی هم باخبر بودند و آمدند و به سمت میدان ژاله رفتند. کماندوها و هلی کوپترهای شاه مردم را محاصره کردند و
جمعه آن روز «
جمعه سیاه» نامیده شد...
🔹 تا آن روز کسی این همه خون و آه و ناله در تهران ندیده و نشنیده بود.
هزاران نفر کشته و مجروح شدند. امام پیام داد که میخواهند «ملت بیدفاع را به مسلسل ببندند و نفسها را به خیال باطل خودشان در سینه خفه گردانند ولی
دیگر دیر شده است و ملت مظلوم و بیدار ایران آگاه گردیدهاند.»
🔸 عباس میلانی میگوید: «سرانجام در ۱۷ شهریور ۵۷ ارتش در میدان ژاله گروهی از مردم را به گلوله بست. با این کشتار درِ سازش و راه حل مسالمتآمیز، گویی به یک باره بسته شد.»
🎙 روایت جعفر شیرعلینیا از «
#جمعه_سیاه» در کتاب ارزشمند
دايره المعارف مصور تاریخ زندگی امام خمینی ...
🔘 به مستضعفین تیوی بپیوندید
👇🏻https://t.me/joinchat/AAAAADv70ukjUpTjIZK9JQ