#تنگــــــر_ روايت است كه نوح (عليه السلام) چون سوار كشتي شد پيرمردي ناشناس را در آنجا ديد پرسيد: براي چه اينجا آمده اي؟
×گفت: آمده ام تا دل اصحاب تو با من باشد
و تنهايشان با تو!
_ نوح (عليه السلام) گفت: از كشتي بيرون برو اي دشمن خدا.
×شيطان گفت: من پنج روش براي به هلاك انداختن مردمان دارم كه سه تاي آن را براي تو مي گويم
و دو تايش را نمي گويم.
_ از خدا به نوح (عليه السلام) وحي آمد كه آن سه تا به دردت نمي خورد، از او بخواه كه اين دو تا را بگويد؛
×وشيطان گفت: براي به هلاك افكندن مردم دو شيوة من كه در خور ندارد عبارت است از:
#حسد_و_حرصخود من به سبب
حسد #ملعون و رانده شدم
و آدم را به سبب
حرص از
#بهشت بيرون آوردم.
(برگرفته از کتاب تلبیس ابلیس ابن جوزی)
@Montazerannmonji