💟 #دلنوشتهآری...
حالا من هم از همان اهالیام...
از اهالی کوی غافلان...
از اهالی سطرهای نقطه نقطه...!
اما با همه ی نداشتههایم،
با همه ی نقطه چین هایم...!
هر از گاهی،
گرمی آفتاب مهربانی را، از پشت پنجره ی
نیمه بسته ی دلم، احساس میکنم.
خورشیدی که به آهستگی،
با قدومی آرام و بیصدا...
بر داخل کلبه ی سرما زدهام، گرمی
میچکاند...
🌞باز هم مثل مردم زمانهام...!
🎭اما نمیدانم چه میشود که در جستجوی
تابش بیشتر، و آنهمه حرص و ولع بیش
از پیش، داشتههایمان را هم پشت گوش
میاندازیم...
➖بیش خواستن کجا و اندک را هم ز کف
دادن کجا؟
😔آقاجان...
💞چه میکنی با ما نامردمان؟
😞چه میکنی با اینهمه پنجره ی بسته و
مهر و موم شده؟
😣💫چگونه از روزنه ی پنجرههای سنگی،
بر ما نااهلان میتابی و گرمیت را دریغ
نمیکنی؟
💫مولاجان دلم برایت تنگ است...
💕تنگتر از پیش...
بر من بتاب ای خورشید...
بر کلبه ی محقّر دلم باز هم بتاب...
باز هم بر همه ی مردمان زمانهام بتاب...!
✨تا شاید گرمی نگاهت، خواب زمستانی را
از چشمهای خوابزده ی مان بزداید...
بر ما بتاب...
♥️التماس دعا
♥️💫 #اللهم_عجل_لوليڪ_الفرج 💫@MohebaneZohoor