|انقلاب شفافیت|
روزگار تخلفات غیرقانونی تقریباً به سر آمده و در کوچهی بنبست ضوابط گرفتار شده است. امروز جنگ، جنگ اولویتهاست. جنگِ اینکه به چهچیزی بپردازیم و به چهچیزی نپردازیم. چهچیزی مهم است و چه چیزی نامهم. دستِ چهچیزی را بگیریم و آن را بر بالای سکو ببریم و چهچیزی را با لگد به حاشیه برانیم و آن را به زمین بزنیم.
کارکرد دانشگاه نیز همین است. جایی که باید «داد» بزند و به همگان اعلام کند «مهم و نامهم» چیست. و دانشجو از این رو بر بالای موذنه میشود «دادبزن.»
همه اما به دنبال این نیستند که دانشگاه چنین جایگاهی پیدا کند و طلایهدار مسیر پیشرفت باشد. عدهای -و به حقیقت عدهای- روزیشان در قبال جابهجا کردن اولویتهاست. شبهمدیرانی که همیشه پول میگیرند تا اولویتها را به ما نشان بدهند، گاهی خودْ پولها را حیف و میلِ «بیاهمیتها» میکنند. اینجا خطوط به همان اندازه مبهم است که گاهی دانشجو نیز فریب ظواهر را میخورد و احساس میکند در حال نقشآفرینی در یک مسیر مثبت است. اما غافل از اینکه او یک مهره بزرگ است که تا در پازل همان شبهمدیران بازی نکند، آنها موفق نخواهند شد و نهایت وظیفه او میشود «بادبزن.»
پس در این یک قلم تفاوتی نمیکند که در کدام خط و مسیر و راه به سر میبریم، چون همه ما در رفع ابهام نسبت به مسائل پس و پیشمان مشترکیم. «رفع ابهام» کلید حل مشکلات کلان امروز دانشگاه است. زیرا دانشجو به اندازه کافی از فهم و بصیرت برای تشخیص بهترینها برخوردار است و تنها باید بر همان عدهای غلبه کند که با رفعابهام نسبت به پشتپردههای مسائل دانشجویی و دانشگاهی مخالفاند و از این راه حیات سیاسی و اجتماعیشان تامین میشود. شاید به تعبیری دیگر، امروز نوبت هزینه دادن به قیمت یک انقلاب در دانشگاه است...انقلاب شفافیت!
روزگاری مدیران این دانشگاه در سالگرد هفتاد سالگی آن که بدون حضور دانشجو برگزار شد، سخن از این به میان آوردند که اینگونه برنامهها برایمان اعتبار به ارمغان خواهد آورد؛ و در همان روزگار، سازهی طرح مجتمع تئاتر دانشگاه، مدتها به انتظار تامین بودجه معلق مانده بود و هست. خوابگاههای متاهلی منتظر دریافت اعتبار برای خدماتدهی بهتر و جامعتر برای دانشجویان متاهل بودند و هستند. فاضلاب آزمایشگاههای دانشکده
علوم که پر از مواد شیمیایی است به کال دانشگاه میریخت و هنوز هم میریزد. هزینه شام و ناهار دانشجویان افزایش مییافت و کماکان مییابد و هزاران هزار مسئله مهم دیگر. همچنین سوءمدیریتها تنها در حیطه مسائل دانشجویان نبوده است! این روزها برخی کارمندان دانشگاه نیز با عدم پرداخت حقوق و تاخیر در آن مواجهاند و صدای آنان شنیده نمیشود.
حالا دوران جمعبندی فرارسیده و نوبت پاسخگویی مدیران و بالاخص مسئولین مالی دانشگاهی است؛ که کدامین اعتبار به حل این معضلات مهم دانشجویی اختصاص پیدا کرده است؟
چرا یک مدیر دانشگاهی حتی پس از سالها تکیه بر کرسیهای مدیریتی آن، هنوز یک بار -حتی یک بار- در بین فعالین دانشجویی و تشکلهای دانشگاه حضور پیدا نکرده است و این در حالی است که سرنخ تمام اتفاقات و فعالیتهای غیرمرتبط با اولویت دانشجویان، مستقیم با مسئولیت آن مدیر در ارتباط است؟ مگر پرسشگری دانشجویان و رفعابهام آنان در مسائلی مانند جشن هفتادسالگی، برداشتن دیوارها، مجسمه فردوسی و... چه ضرری متوجه جایگاه ایشان خواهد کرد؟
ما مثل بعضیها طرفداران تئوری توطئه نیستیم که با مطرح کردن شبهات غلط و درست، برچسب و تهمت، سعی در جمع کردن فالوور برای خودمان باشیم! ما به عیان میگوییم و در عیان مطالبه میکنیم که چرا اینگونه مدیری باید با سلام و صلوات بیاید و برود؛ و حتی یک بار نسبت به آنچه عمل کرده است پاسخگو نباشد؟
تکرار همیشه بد نیست. گاهی باعث میشود که یادمان بیاید روزهای گذشته چگونه گذشته و از آن برای آینده عبرت بگیریم. خوب است در دوران جمعبندی سوالات ساده و مهم و تکراری را مجدد مطرح کنیم و برای رسیدن به یک پاسخ مشخص آن را صادقانه، مصرانه و مدبرانه پیش ببریم. کما اینکه هر کجا دانشجو پشت دانشجو ایستاد، مزه شیرین نتیجه مطالبه به حق خود را زودتر از آن چیزی که حس کند دریافت کرده است.
#انقلاب_شفافیت#میدان_علوم_۱۶@meidaneolum