⭕️ آخرين روزهاي «پیرمردِ کبریت ساز»
↙️ به مناسبت 18 ديماه، سالروز درگذشت مهندس تقی توکلی
✍🏻 قاسم خرمي
💢 سالها با هيچ نشريه و رسانه اي گفتگو نكرده بود. اهل ترس نبود؛ شايد بغضي داشت كه نگران بود جلوي ديگران بتركد و شايد هم فكر مي كرد نقل اين رنج و دردها و گلايه ها اصلا چه مشكلي از او را حل مي كند؟! با اين حال، در آخرين ماههاي حياتش، بالاخره به حرف آمد و با ما به گفتگو نشست.
💢 روی میز کوچ و شلوغش، یک آلبوم قدیمی و رنگ و رو رفته ای قرار داشت که یادگار دوران قدرت و شوکت او بود. عمده عکس ها مربوط به دهه ۴۰ و ۵۰ شمسی بود؛ زمانی که مهندس تقی توکلی فرزند موسس کارخانه «کبریت سازی توکلی»، برای خودش برو و بیایی داشت. خوشتيپ، پولدار، خوشنام...
💢 موفقیت های او در مدرن سازی این کارخانه و نیز تاسیس چند واحد صنعتی دیگر، باعث شده بود که شخص شاه از او بخواهد که به دولت بیاید و مسئولیت راه اندازی پروژه های بزرگی مانند « ماشین سازی تبریز» و «مس سرچشمه کرمان» را بر عهده بگیرد.
💢 می گفت از تمام اسناد و خاطرات مربوط به آن دوران، فقط همین آلبوم عکس باقی مانده است. همه اموال من و ثروت پدرم در سال ۵۸ مصادره شد. او گلایه داشت که حتی موسوی تبریزی، همشهری او و از مقامات قضایی وقت، که در باره منشا ثروت خانوده آنها آگاهی کامل داشته است نیز در این مصادره دخیل بوده و رای علیه او داده است! پیرمردِ صنعتگرِ تبریزی هنوز در بند نون و نمك بود!
💢 تقي توكلي، مثل اقتصاد ايران، قرباني شعارهاي پوچ و چپ زده اي شد كه مي خواستند قهرمان مبارزه با امپرياليسم و سرمايه داري شناخته شوند. با اينكه ديده بودند كه قندچی مالک کارخانه ایران کاوه، با لباس کار در میان کارگران می رفت و مثل آنها پتک می زد و محمود خیامی خودش همراه کارگران کارخانه ایران ناسیونال یکی از بازیکنان تیم فوتبال پیکان بود، اما مصاديق تاريخي براي آنها اهميتي نداشت و خواهان« بازنمايي» تاريخي پر نفرت از رابطه كارفرما و كارگر بودند. با كلان روايت تاريخي آنان، كارخانه دار و سرمايه دار مي بايد موجودي زالوصفت و استثمار كننده باشد! غير از اين، ديگر شعاري براي سر دادن باقي نمي ماند!
💢 اما آنچه از رفتار سیاسی تقی توکلی طی سالهای عمر او در می یابیم، نه تنها با رفتار و نگرش یک سرمایه دار عضو شبکه سرمایه داری محافظه کار و عافیت طلب همخوانی نداشت، بلکه تا حد زیادی شبیه اغلب روشنفکران طبقه متوسط ایران، جمع اضداد بود. با اینکه یک آذربایجانیِ ترک زبان و اهل تبریز بود، از تمایلات قومی بیزار مي جست و سالها در حزب« پان ایرانیست» فعالیت کرد.
💢 باشروع جنبش ملی شدن نفت، به صف هواداران مصدق پیوست و با شکست جنبش، در میان یاس و ناامیدی، برای تحصیل به آمریکا رفت. با بازگشت از آمریکا و مشاهده تغییرات اقتصادی در ایران، علاقمند به سیاست های اقتصادی محمد رضا پهلوی شد و حتی در سال ۵۶ به دستور مستقیم شاه و در دولت آموزگار وزیر نیرو شد
💢 باشروع انقلاب اسلامی، توکلی با این گمان که ثروت او میراث پدري و حتي متعلق به دوران قبل از پهلوی هاست و نیز با این گمان که در ۲۰ ماه وزارت، یک ریال حقوق نگرفته و کلا در هیچ برنامه سرکوب و ستمی نقش نداشته است، در ایران ماند و به کارش ادامه داد تا اینکه مطابق قانون مصادره ها، کارخانه و کل اموالش را از او گرفتند و دوباره مایوس و ناامید راهی آمریکا شد.
💢 سیزده سال بعد، يعني در دولت هاشمی که کارخانه دولتی شده کبریت توکلی با ۴۱۰ میلیون تومان ورشکست شد، از او خواسته شد که بازگردد و کارخانه را تحویل بگیرد. او دو باره 20 سال در سكوت كار كرد تا كارخانه كبريت سازي توكلي احيا شود و بماند. وقتي همه چيز مهيا شد، نوبت رفتن او رسيد. روحش شاد
╆━━━┅═❂═┅┅──┄
⚙🔩🔧
🗣 @Mech_Engineering
🌐 Www.Ut-redc.com