🔅دربارهی گواهی!
مسعودقربانی
با آنکه از #گواهی به عنوان یکی از منابع معرفت نام برده شده است؛
پرداخت جدی به آن ازسوی متفکران،بسیار متاخر وقدمتی بیش ازبیست سال واندی ندارد!
جالبتر آنکه، مقولهیی بانام گواهی چنان ذهن وضمیر و روزمرهی آدمیان را دربرگرفته که نمیتوان آنرا نفی وانکارش کرد!
بیهیچ بزرگنمایی وبدون آنکه بخواهیم تیغِ نقد رابر مفهوم گواهیِهای مردم، کُند کنیم؛ این مقوله ازپربسآمدترین منابعِ تفکرِ خیلِ آدمیان بوده و همهی ما ناخودآگاه بیشترِ
بودِ اندیشگری و شناختاریِ خودرا از گواهیها میگیریم.
🔅شاید #جستارهایی_در_باب_گواهی از اولین کارهای جدیِ فلسفی درخصوص این منبع ازتفکر درایران باشد.
این کتاب باچهار مقالهی ممتاز و تازه ازمتفکران مطرح این حوزه، توسط #ایمان_عباسنژاد و #امید_کشمیری در #نشر_نگاه_معاصر ترجمه ومنتشر شده وتلاش دارد؛ راهی باشدبرای پرداختن بیشتربه
معرفتشناسی گواهی درکنار دیگر منابع معرفتی.
🔅درمقالهی نخست، با نام
گواهی، اکتساب معرفت از رهگذر دیگران،
که دراینجا بیشتر بدان میپردازیم،
#جنیفر_لکی باپرداخت نسبتا جامعی به مفهوم گواهی مارا با تعاریف وکلیدواژههای این منبع معرفتی آشنامیسازد.
اودرهمان ابتدا از اهمیت گواهی میگوید وتاکید میکند
«
تقریبا همهی چیزهایی که میدانیم به نوعی به گواهی دیگران وابسته است».(ص14)
اما سوآلها، بعداز طرح همین گذاره آغاز میشوند:
«مثلا
آیا اتکای موجه مابه گواهیْ بنیادین و اساسی است یا در نهایت قابل تقلیل است به ادراک حسّی، حافظه یا عقل؟..آیا معرفتِ مبتنی برگواهی، ضرورتا ازطریق انتقال [معرفت] از گوینده به شنونده به دست میآید؟
آیا گواهی به خودی خود میتواند ویژگیهای معرفتی تولید کند؟»(ص15)
نویسنده باتاکید براین نکته که در معرفتشناسی گواهی، توجه و تمرکزِ محوری، برسرشت
گواهی به ما هو گواهی نیست؛
گواهی رادر ارتباط نزدیکی با مفهوم
منتقل کردن اطلاعات میبیند.
در این تعریفْ
گویندهیی است که به وسیلهی
سخن گفتن یا ایما و اشاره و...
ارتباطی ایجاد میکند؛ و دراین مسیر هدفش
انتقال اطلاعات(P) است؛ یا به گونهیی این فعل ازسوی
شنونده تلقی شود که منتقل کننده،(p) است.
جنیفرلکی دونگاه رادر معرفتشناسی گواهی ازهم تمیز میدهد و به شرح مینشیند:
ناتقلیلگرایی،
تقلیلگرایی
در ناتقلیلگرایی، گواهی منبع پایهیی توجیه است و از نظر معرفتی همتراز ادراک حسی، حافظه، استنتاج و امثالهم است.(ص19)
اما درتقلیلگرایی، گواهیِ گویندگان زمانی موجه خواهد بود که علاوه برنبود نقض،دلایل ایجابی مبتنی بر چیزی غیر از گواهی رانیز همراه دارد.
پس ازبیان و شرح مبسوط این دو وجه، نویسنده نقدهایی که برهر دو موضع طرح شده رانیز به بررسی مینشیند ونهایتا در
دیدگاه بینافردی که توجه وتمرکز به رابطهی بینافردی است، معرفتشناسی گواهی را ازاین منظر نیزمورد تحلیل قرار میدهد وپرده از
دو راهی پیش روی قائلان به این دیدگاه برمیدارد!
درپایان مقاله آنچه به نظرمیرسد نظرنویسنده را درخصوص معرفت مبتنی برگواهی تامین میکند، چنین است:
«به ازای هرگویندهیی به نام A و هر شنوندهیی به نام B، B بر اساس گواهیA در خصوص p، به p معرفت پیدا میکند؛ تنها اگر(1) گفتهی A درخصوص `p قابل اعتماد یا درغیر اینصورت صدقآفرین باشد؛ (2) B حقیقتا بر اساس محتوای گفتهی A در خصوص p، به p باور پیداکند، و (3) B برای باور به pهیچ ناقض نقض نشدهیی نداشته باشد».(ص45)
🔅در مقالهی
آخرین مباحث دربارهی معرفت گواهی بنیان نویسنده جان گرِکو به شرح و بسط بیشترمباحث مربوط به معرفتشناسی گواهی میپردارد و آنچه درخصوص روبهروی دو دیدگاه تقلیلگرایانه و ناتقلیلگرایان مطرح است را با مثالهای کاربردی نشان ونقاط قوت وضعف هریک رابه خواننده نشان میدهد؛
معرفت گواهیبنیان و منحصر به فرد بودآن، گواهی و انتقال معرفت و
وثاقت گواهی(وثاقت گوینده، وثاقت شنونده، وثاقت و نقشهای اجتماعی)که ازمباحث نوظوهر دراین حوزه است را مبسوط به تحلیل مینشیند و
دست بالای محیط و نقشهای اجتماعی افراد درتبادل گواهی را میبیند ومورد تاکید قرار میدهد.
درمقالهی سوم
معرفت مبتنی بر گواهی و نظریهی انتقال، جنیفرلکی، اینبار جزئیتر به معرفتشناسی گواهی ورود میکند وبا پرداختن و اندیشیدن بر مفهوم کلیدی
انتقال وجوه مختلف آن را درنسبت با معرفتِ گواهیبنیان میسنجد ونهایتا به این نتیجه میرسدکه
«معرفت ضرورتا ازطریق گواهی منتقل نمیشود؛ بلکه گواهی میتواند معرفت تولید کند.. بنابراین گواهی ازجهتی مهم با حافظه فرق دارد زیراگواهی میتواند تولیدکننده و زایا باشد درحالی که حافظه صرفا نگهدارنده است».(ص115)
ونهایتا درمقالهی آخرین، در
دفاع ازگواهی اخلاقی، اسلیوا، استدلال میکند که
میان گواهی اخلاقی با گواهی در سایر حوزهها تفاوت معناداری وجود ندارد.
@MasoudQorbani7