778 - نگاه سرد ... شاعر:
#فریدون_مشیریرُک بِگویم ... از همه رنجیده ام!
از غریب و آشنا ترسیده ام
با مرام و معرفت بیگانه اند
من به هر ساز ی که شد رقصیده ام ...
در زمستانِِ سکوتم بارها...
با نگاه سردتان لرزیده ام
رد پای مهربانی نیست...نیست
من تمام کوچه را گردیده ام
سالها از بس که خوش بین بوده ام...
هر کلاغی را کبوتر دیده ام
وزن احساس شما را بارها...
با ترازوی خودم سنجیده ام
بی خیال سردی آغوشها...
من به آغوش خودم چسبیده ام
من شما را بارها و بارها...
لا به لای هر دعا بخشیده ام
مقصد من نا کجای قصه هاست
از تمام جاده ها پرسیده ام
میروم باواژه ها سر میکنم
دامن از خاک شما بر چیده ام
من تمام گریه هایم را شبی...
لا به لای واژه ها خندیده ام
🎙با صدای :
#بدری_عسکری 👈 کانال ایشان :
آوای بدری
🎧 دکلمه صوتی این کار را
👈 اینجا بشنوید▶️
🎛🎼 میکس و تنظیم :
استودیو1001- سعید نادمی
بقیه دکلمه ها و کارهای استودیو 1001 در کانال
👈 مشهد دکلمه 👉✅ بهترین کیفیت و کمترین هزینه برای ادیت ، ساختِ
دکلمه و کارهای صوتی و تصویری را از استودیو 1001 ☎️ بخواهید...🌹