خداناباوری | جاهلیت مدرن
دوست عزیزی میگفت: «مدتهاست همهٔ باورهای گذشتهام را دور ریختهام.»
گفتم: «اتفاق خوبیه، چی رو جایگزین کردی؟»
گفت: «آزادی، وقتی اون دانشمند میگه خدا وجود نداره، خب یعنی قرآن و پیغمبر و قیامت هم در کار نیست، یعنی فقط آزادی»
***
راست میگفت، وقتی خدایی در کار نباشد چگونه زیستن مسئلهای نیست.
به هیچ وجه یادداشتم در مورد مذهب، معنویت، اسلام یا قرآن نیست.
تمام آنچه به راحتی پذیرفتهایم و در آن بحثی نیست. (اسب پیشکشی را دندان نمیشمارند).
مینویسم چون دردم میآید، چون نادانی در این زمان درد دارد.
حق داریم گذشتهٔ چند صد سالهای را دور بریزیم که با جهل و خرافه بزک شدهست. میپنداریم اصل و اساس همین است.
فکر، مذهب، جهانبینی و عقیدهای که جرقهٔ سوالی را در ذهنمان نزند باید دور ریخته شود.
احمقانه وار میپنداشتیم، اسلام یعنی تسلیم.
گفتند؛ گفتیم: «سمعاً و طاعتاً».
عجیبتر آنکه آسانترین راه را برای علامه دهر شدن پیش گرفتهایم. تماشای ویدیوهای چند دقیقهای تحول آفرین اینستاگرام، هیچ حقیقتی نمیتواند چنان شوکی به ما وارد کند.
#یادداشت_روز