View in Telegram
🍰 برشی از کتاب : من یك گربه ماده داشتم، اسمش نازی بود. شاید آنرا دیده بودی، از این گربه‌های معمولی گل باقالی بود، با دو تا چشم درشت مثل چشمهای سرمه‌كشیده. روی پشتش نقش و نگارهای مرتب بود، مثل اینكه روی كاغذ آب خشك كن فولادی جوهر ریخته باشند و بعد آنرا از میان تا كرده باشند. روزها كه از مدرسه بر می گشتم نازی جلوم می‌دوید، میومیو میكرد، خودش را به من میمالید، وقتیكه می نشستم از سر و كولم بالا میرفت، پوزه اش را بصورتم میزد، با زبان زبرش پیشانیم را می لیسید و اصرار داشت كه او را ببوسم. گویا گربه ماده مكارتر و مهربان تر و حساس تر از گربه نر است. نازی از من گذشته با آشپز میانه اش از همه بهتر بود، چون خوراکها از پیش او درمی آمد، ولی از گیس سفید خانه که کیابیا بود و نماز می‌خواند و از موی گربه پرهیز میکرد، دوری می جست. لابد نازی پیش خودش خیال میکرد که آدمها زرنگتر از گربه ها هستند و همه خوراکی های خوشمزه و جاهای گرم و نرم را برای خودشان احتکار کرده‌اند و گربه ها باید آنقدر چاپلوسی بکنند و تملق بگویند تا بتوانند با آنها شرکت بکنند. 📻 شنیدن متن کامل این داستان 👇 https://t.center/Ghesse_E_Shab/49 ✔️ صادق هدایت 📖 سه قطره خون 🔱 بررسی و شنیدن این داستان برای روانشناسان ممکن است جالب باشد؛ و می توانند نظر خود را زیر این لینک ارسال کنند 👇 💬 https://t.center/M_B_P_I/5195 🌱 💭 https://t.center/DayanaPhilosophicalAssociation/11173 📚 بنیاد ادبیات و فلسفه ی صادق هدایت : @Sadegh_Hedayat_LP_Foundation 💎 انجمن فلسفه ی دایانا اولین و اصیل ترین مجمع فلسفی مجازی ایران : 🏛 @DayanaPhilosophicalAssociation 🥇 .
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Find friends or serious relationships easily