بخش دوم:
(بخش اول در لینک زیر
👇 :
https://t.me/Mirneshaneh/143)
🔹 این مواجهه پارادوکسیکال، ما را دچار تعلیق و بی هویتی و بی وزنی می کند. به تعبیر
#امام_علی در خطبه 2
#نهج_البلاغه، فرهنگ
#جاهلیت، 4 ویژگی دارد:
▪️ سرگشتگی (حیرت ناشی از تعدد راه و نداشتن آدرس)،
▪️ بیابان زدگی (حیرت ناشی از خود گم کردگی)،
▪️ جهل و
▪️ مفتون شدن؛ یعنی مثل یک شیء بی وزن که داخل گردبادی می رود.
🔸 اثر این تعلیق و بی وزنی، در گفتار و رفتار ما، دو گانه ی «
#تأسف» و «
#کاش» را به وجود می آورد و ما همیشه و در گپ های روزمره، یا اظهار تأسف می کنیم و یا ای کاش می گوییم و این ناشی از همان اسارت است. نتیجه این اسارت این است که ما مدام بر طبل «آگاهی ِ انکاری» می کوبیم.
#فضای_مجازی را نگاه کنید. به رغم اینکه فضای مجازی، مایه خیر و برکت و افزایش دانش است ولی بخش مهمی از فضای مجازی، معطوف به
#آگاهی_انکاری است. با توجه به مشکلات جامعه، ما مدام پالس منفی برای هم می فرستیم -البته ممکن است در جامعه واقعیت هم داشته باشد- ، بی آنکه راهی برای برون رفت داشته باشیم و این اشتراک خبری، سودی برای ما داشته باشد -البته این به این معنی نیست که آگاهی نداشته باشیم- . ولی مسئله اصلی این است که اشتراک این نوع خبرها، در قبال این «آگاهی های انکاری»، چه «
#آگاهی_اثباتی» به ما می دهد؟ درست است که ما به ناچار باید حداقلی از آگاهی های انکاری را داشته باشیم ولی آیا به همان نسبت، راهی برای خروج داریم؟
🔹 اگر بخواهم در اینجا نقبی به شعر سهراب بزنم، می توانم بگویم که سهراب، فرزند زمانه خودش بود و با وجودی که گاهی آگاهی های انکاری در شعرش وجود دارد ولی تحت تأثیر آن نیست و آگاهی اثباتی خودش را هم بیان می کند و وارد دنیا و دریایی می شود پر از اهتزاز و ابتهاج و انبساط و نشاط.
⬅️ برون رفت
برای برون رفت از این وضعیت بی هویتی می توانم دو نکته را عرض کنم. نکته اول، یک نکته کوتاه مدت است و نکته دوم، نکته ای بلند مدت.
⬅️ استراتژی کوتاه مدت
نکته کوتاه مدت این است که ما در همه حوزه ها و همه وضعیت ها، نباید یک چیز را از دست بدهیم و آن «
#ارزش_زندگی» و اعتبار
#حیات است. ما هستیم و باید زندگی کنیم. برای برون رفت از وضعیت نیهیلیزم مانند، باید ارزش حیات را کشف و درک کنیم و بدانیم که خود زندگی امری معتبر و مقدس است. ما دچار بی وزنی هستیم و باید از رهگذر کشف ارزش حیات، به قول سپهری، وزن بودن را احساس کنیم.
⬅️ برای درک ِ وزن ِ «بودن»، می توانم به اجمال و فهرست وار، به فرمول هایی اشاره کنم:
1️⃣ انسان زیستی در گرو ِ زندگی ورزی است؛ زندگی ورزی در گرو ِ عشق ورزی است؛ عشق ورزی در گرو ِ آفرینندگی و خلاقیت است، آفرینندگی و خلاقیت در گرو ِ لحظه آفرینی و خود ایجادگری است؛ و این هم در گرو ِ خیش آوندی (شخم زدن و به چالش گرفتن خود) است و خیش آوندی هم در گرو ِ
#نوسازی_نگاه است. یعنی مرکز ثقل، همین نو شدن نگاه است. نو شدن نگاه، فصلی و مقطعی نیست، بلکه باید همیشگی و لحظه به لحظه باشد. عباراتی نظیر «یا ایها الذین آمَنوا، آمِنوا» یا «و امّا بنعمت ربّک فحدّث» در قرآن یعنی همان نوسازی نگاه.
2️⃣ فرمول بعدی این است که بدانیم، کارویژه ی انسان در این دنیا،
#خود_اکتشافی است. آدمی مثل فرهاد باید بر خود تیشه بزند و «شیرینی نمایی» کند. ارزش آدمی به میزان «شیرین نمایی» (و نه شیرینی کاری!) اوست. بایسته ی خوداکتشافی، «
#عبور» است و بایسته ی عبور، «
#خلاقیت» است و بایسته ی خلاقیت، «
#برهنگی» است؛ یعنی باید دارایی ات را صفر کنی؛ ما از هر چه داریم قید می سازیم و در آن گیر می کنیم؛ باید مثل نسیم باشیم و عبور کنیم. بایسته ی نسیم بودن، «
#بی_کرانگی» است و بایسته ی بی کرانگی، «حضور در میدان مغناطیسی فرا خود» است.
3️⃣ فرمول سوم توجه به ظهور «
#فردیت_انسانی» است. خلاقیت، بایسته ی انسان زیستی مستقل است. یعنی آدم باید در این دنیای کثرت، «
#تنها» باشد ( و نه
#جدا) و این تنهایی، موضوعیت دارد و مهم است. فردیت انسانی مستقل یعنی بتوانی خودانگیختگی داشته باشی، از خودت بجوشی و ایمانی ارزش دارد که خود انگیخته باشد. خروجی این فرمول در تجربه ی شخصی انسان، خاصیت «آینه-گی» اوست؛ من ِ آئینه وار که جام جهان نمای هستی است. در خطبه 222
نهج البلاغه، امام علی به افرادی اشاره می کند که «خداوند به آن ها رجوع می کند». برای فرمول سوم در تجربه مدنی می توانیم تعبیر کنیم که از «انسان عاقل» به «شهروند عقلانی» برسیم.
بخش سوم در لینک زیر
👇 :
https://t.me/Mirneshaneh/145)
#تعزیت_آفتاب#کانون_فرهنگی_امام_حسین #میرنشانه با ما همراه باشید :
🆔 @Mirneshaneh