👈ایران به مثابه "امپراتوری ذهن"
کشوری که با شماری از خرمندان و اندیشمندانش توانست در جهان پر رنج و پرهیاهو تاب بیاورد، آیا دوباره بر جایگاه دیرین خود بازخواهد گشت؟
@LoversofIRANپریشب
#مایکل_آکسورثی درگذشت.
یک دیپلمات سابق انگلیسی، آدمی مهربان، متین و مبادی آداب که پژوهشگر تاریخ و شیفتهی فرهنگ
#ایران بود. حدود ده سال پیش کتابی از او منتشر شد با نام «تاریخ ایران: امپراتوری ذهن» که برای معرفی گذرا و شیوای ایران به خوانندهی ناآشنای غربی نگاشته شده بود.
آکسورثی در این کتاب نظریهی دلنشین و تاملبرانگیزی را دربارهی ایران طرح میکند: ایران به مثابه یک امپراتوری که بر اذهان سیطره داشته است. نظریهاش را از وینستون
#چرچیل الهام میگیرد که در سال ۱۹۴۳ حین سخنرانی در دانشگاه هاروارد گفته بود دیگر با فتح سرزمین و استثمار نمیشود امپراتوری کرد: «امپراتوریهای آینده امپراتوریهای ذهن خواهند بود.»
ایران، به عقیده
آکسورثی، از سدهها قبل همانی بود که چرچیل برای آینده تصور میکرد.
ایران نمونهی عجیب و غریبی در تاریخ امپراتوریهای جهان بوده است: محور و مرکز فرهنگی ایران در خلال دو هزارهی گذشته بارها جابجا شده است: زمانی در
#فارس بوده، بعد به
#بین_النهرین (
#میانرودان در
#عراق کنونی) آمده، از آنجا به
#خراسان و
#آسیای_میانه (
#فرارود،
#فرارودان) عزیمت کرده و بعد در
#آذربایجان سکنی گزیده است.
نفوذ ایران به مراتب سیالتر و فراتر از مرزهای در حال قبض و بسط یک سرزمین بوده است: آثارش را در دوران خلافت
#عباسی،
#گورکانیان در
#هند و سلطنت
#عثمانی (در
#آناتولی،) میبینیم. این وضعیت با تعریف و تصوری که ما از ملیت و فرهنگ به عنوان یک قلمرو سرزمینی داریم چندان نمیخواند. برای خود
آکسورثی سوال است که چطور «ایدهی ایران» این همه سختی و بلا را طی این همه سال تاب آورده و همچنان دوام آورده است. معتقد است این تداوم بیش از هر چیز مدیون "طبقهی کوچک دانشور-دیوانسالار" است که از پس هر بحران کمر صاف کردند، با فاتحان و غالبان زیرکانه کنار آمدند، نشان دادند که از گوهر تخصصشان نمیشود چشم پوشید و اندک اندک زمام کارها را (دوباره) به دست خود گرفتند: حاکم گرچه حکومت میکرد، اما ادارهی امور به دست آنان (ایرانیان دانشور و
#دیوانسالار) بود.
در آخرین صفحهی کتاب
آکسورثی میپرسد «اما آیا ایران میتواند یک امپراتوری آینده باشد؟» و در اینباره تردید دارد. بخشی از تردیدش از این ناشی میشود که چقدر جامعهی جهانی و بازیگران قدرتمندش حاضر باشند ایران را در نقش یک امپراتوری بپذیرند. اما، تردید اصلی
آکسورثی از جای دیگری است، از این که «امروز گروهی اندک از دریچهی تنگ منافع و عقاید خودش، ایران را میگرداند.» این آن ایرانی نیست که زمانی در اذهان نفوذ داشت، ایرانی که «بهترین و درخشانترین مغزهایش را میپروراند و گرامی میداشت»، که «با پیچیدگیها صادقانه و با تساهل و مدارا روبرو میشد» و «از تلفیق و امتزاج عقاید مختلف استقبال میکرد.»
/منبع: ماقال منقول/
@LoversofIRAN