🛑 تا دیر نشده
#فرهنگیان را دریابید
❗️ ✍محمدرضا نیک نژاد
👥👥👥👥👥👥👥👥👥👥👥👥🍎🍏دانشجو - معلمان جوان با شرمی آمیخته با ادب در گوشهای از میز نشسته بودند و زیر چشمی به پیشکسوتان خویش مینگریستند. یکی از چندین
#معلم_بازنشسته مدرسه رو به آنها گفت: تا جوانید جان و زندگیتان را بردارید و از آموزش و پرورش بگریزید و پشت سرتان را هم نگاه نکنید! و ...
#دبیری که سرویس چند تن از دانشآموزانش است با کمی بد دهنی با تایید
معلم بازنشسته گفت: تا دیر نشده و جوانید حرفهای دیگر بیاموزید و در کنارش «آب باریکه آموزش و پرورش» را هم از دست ندهید! شما که نمیخواهید تا پایان عمر شرمنده همسر و فرزندانتان باشید؛ میخواهید!؟ دانشجو- معلمان با لبخند سخنان همکاران را با تکان دادن سر و چشم و ابرو تایید میکردند. دبیر ورزش که چند هفته است
بازنشسته شده شاکیتر از دیگران با تکرار و تاکیدی که تنم را لرزاند، ادامه داد که از آموزش و پرورش متنفرم و... همین که این جمله را میگفت به یاد هر روز صبح افتادم که با صدای بلند و پیروزمندانه روزهای باقی مانده مدرسه و کارش را فریاد میزند و سرخوشانه میگوید: این قدر روز دیگر آسوده میشوم و نجات پیدا میکنم! راستش دلم برای آن دو دانشجویی که قرار است امیدوارانه سال آینده
معلم شوند سوخت. رو به آنها گفتم این جوری هم که همکاران میگویند، نیست. آموزش حرفهای پرکشش و بالنده است.بودن در کنار بچهها جوانتان نگه میدارد و حس اینکه میتوانی در بخشی از سرنوشت آنان اثرگذار باشی قوتتان میبخشد، اما خودم هم میدانستم با آن حجم سنگین ناامیدی آب در هاون کوفتن است!
🍎🍏شوربختانه سالهاست که گفتوگوهای فرهنگیان در مدرسهها انتقال این حس آسیبزا به یکدیگر است؛ حسی برآمده از فقر که بیگمان از خود فقر ویرانکننده تر است. این دشواری شاید بیش از آنکه برای خانم معلمان باشد به علت و دلایل گوناگون برای آقا
معلمهاست، اما هر چه هست بیتوجهیهای چند دهه ای به آن دارد مدرسهها را خالی از روح میکند؛ مدرسهای که باید زندگیزا و شادی آفرین باشد، سرچشمه ناخرسندی فرهنگیان و دانش آموزان شده است.
🍎🍏جایی که باید کوچکترین واحد توسعه یک کشور باشد محلی شده است که با تبر به جان همین اندک داشته های
#فرهنگی _و_اجتماعیمان افتاده است.
🍎🍏اما ما فرهنگیان تنها از کمی دستمزد و بیتوجهی به گرفتاریهای اقتصادیمان دلگیر نیستیم. در ساختار پر از گرفتاری سازمان مان نه
معلم، نه تجربه هایش، نه باورهایش، نه پیشنهادهایش، نه دستمزدش، نه نقش حرفهایاش، نه آگاهیهای دانشگاهی اش، نه کلاسداریاش، نه مهربانی هایش، نه گریستن با و برای دانش آموزانش، نه پدری و مادری کردن برای بچه های کلاسش و... دیده نمیشود.
🍎از این روست که آرام آرام دارد از انگیزه خالی می شود و دلزدگی و خستگی او را به بیاعتنایی میکشاند. این یعنی بیتاثیری خانه دوم، این یعنی زدن ریشه توسعه انسانی، این یعنی خداحافظی با توسعه پایدار و این یعنی بیتوجهی به مدرسه ای که باید انسان بسازد و اخلاق بزاید.
🍎اگر هنوز هم کسانی هستند که میخواهند ایران ساخته شود بیگمان راهش رسیدگی به آموزش و دانش آموز و آموزگاران است.
🍎🍏آموزگارانی که در آستانه روزشان مانند چندین سال گذشته همچنان گلایهمند و دلسردند. آموزگاران را دریابید!
✨💫💫✨@lorestanaligoodarz