از جایی که یادمه مادرم هر روز عصر بهم یه لیوان شیر سرد داده. چرا گرم نیست؟ چرا شیر؟ چرا بهم آب نارگیل یا شربت انبه نمیده؟
یک بار ازش پرسیدم. گفت همه بچههای هم سن تو شیر میخورن. یک بار هم موقع شام به خاطر اینکه آرنجم رو گذاشته بودم روی میز دعوام کرد. پرسیدم "چرا؟" گفت" کار زشتیه". گفتم" به کی برمیخوره؟ به تو؟ چرا؟" دستپاچه شد و وقتی داشتم میرفتم بخوابم چون ساعت هفت شب وقت خواب بچههای زیر هفت ساله
فهمیدم کورکورانه
از دستورات زنی پیروی میکنم که خودش کورکورانه
از شایعهها پیروی میکنه. فکر کردم: شاید همه چیز نباید اینطوری باشه. شاید بتونن یه جور دیگه باشن. هر جور دیگه...
📚#جز_از_کل ✍🏻#استیو_تولتز╭─►
📖⨗
@Libraryinternational╰───────────