بسم تعالی
یک نفر را دیدم از فخر دیار
سینه پیش وسربه بالا چون خیار
هی زشهرش بلبلی اومیکند
رفت ازدستم قرارواختیار
گفتم ای اقاکمی ارام بگیر
شهر من بیش از تودارد افتخار
تاکه کی خسرو زدنیا خسته شد
خواست تادرشهرمن گیردقرار
گفت تصمیم سفربگرفته ام
قله ی شاه ازبرام درانتظار
امدودر کوه شاه پنهان شده
غیب شد ان خسروپراقتدار
کوه شاه شدمعبد زرتشتان
کوه در خنداب من شداستوار
الغرض دیدم طرف چون یخ شده
ازتعجب حالتش چون احتضار
گفت اینهایی که گفتی راست بود
ازکجا دانم که دارد اعتبار
گفتمش شه نامه خوان اگه شوی
رونما بر دوستانت انتشار
این یکی از افتخارات من است
یک دگر گویم نمایی انفجار
شهرمن خنداب؛مظلوم است ولی
افتخاراتش سترگ وبی شمار
روتوهم کشکی بساب وذوق کن
شهر تو باشدبه شهرم پاچه خوار
#میلادرضایی🆔 @khondabgram#خندابگرام_بزرگترین_پربازدیدترین_رسانه_مردمی_شهرستان_خُنداب