◦•●◉✿ دانستنے هاے خانمانہ ✿◉●•◦

#در_خانه_بمانیم
Channel
Logo of the Telegram channel ◦•●◉✿ دانستنے هاے خانمانہ ✿◉●•◦
@KhanoOomanehaPromote
8.03K
subscribers
13.7K
photos
3.17K
videos
3.17K
links
. 👇💕 تعـــرفه تبليغـات کانال خانمانه 💕👇 https://t.me/joinchat/AAAAAEFFwfPebSyFUKevBg .
🌈☀️🌈☀️🌈☀️🌈☀️🌈☀️🌈

#ساخت_بازی

مواد و وسایل مورد نیاز برای ساخت ماز با جعبه:

🐥جعبه مقوایی 
🐥چوب بستنی رنگ شده یا مقوای برش داده شده طبق شکل برای ایجاد دیواره ها
🐥چسب
🐥تیله یا دانه ی نخود یا هر چیز گرد دیگری

🐓روش ساخت ماز با جعبه

🐓قبل از شروع کار یک طرح از مسیری که می‌خواهید ایجاد کنید در ذهن داشته باشید.

🐓یک نقطه را برای شروع و یک نقطه را پایان در نظر بگیرید.

🐓با چوب بستنی مسیری را با پیچ و خم زیاد ایجاد کنید.

🐓در طول مسیر سوراخ‌هایی به اندازه تیله ایجاد کنید. دقت کنید سوراخ ایجاد شده تمام مسیر را نگیرد.

🐓حالا تیله را در نقطه شروع بگذارید. و با حرکت دادن جعبه آن را تا نقطه پایان هدایت کنید.

🐓اگر تیله در سوراخ‌های ایجاد شده افتاد بازی را از اول شروع کنید.

👌این بازی را می توان برای کودکان بدون ایجاد سوراخ در صفحه درست کرد‌

#در_خانه_بمانیم
حوصله تان از خانه نشینی سر رفته ؟!

کافیست تخت بیمارستان را مجسم کنیم که میتوانستیم هم اکنون روی آن از ناراحتی جسمی و روانی کلافه باشیم ! کدام ترجیح دارد؟ خانه یا بیمارستان؟

می‌توانستیم جای پزشکی باشیم که بیماران روی صورتش عطسه و سرفه میکنند و هر آن ممکن است به کام ویروس و بیماری کشیده شود. کدام راحت تر است؟ مبل کسل کننده ی خانه یا جایگاه او؟

می‌توانستیم جای پرستاری باشیم که روزهاست فرزندانش را به دیگران سپرده از ترس اینکه هنگام بازگشتن از بیمارستان آنها را آلوده کند!
کدام سخت تر است؟! ندیدن فرزندان یا کنارشان وقت گذراندن در کنج خانه؟

خانه هر چقدر هم کسل کننده باشد، بسیار راحت تر است! کمی متفاوت نگاه کنیم !
#در_خانه_بمانیم


‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌زن همانند گل🥀 است
@khanoOomaneha
┄┅┅❀👰❀┅┅┄
هرشب ساعت ٢٣ یک داستان کوتاه

📚 تغییر دید!

روزی مرد نابینایی روی پله‌های ساختمانی نشسته و تابلویی را در کنار ظرفی قرار داده بود؛ روی تابلو خوانده می شد: «من کور هستم، لطفا کمک کنید.»
شخصی از کنار او می گذشت، نگاهی به او انداخت فقط چند سکه در داخل ظرف مرد نابینا بود.
او چند سکه داخل ظرف انداخت و بدون اینکه از مرد نابینا اجازه بگیرد تابلوی او را برداشت آن رو برگرداند و متن دیگری را روی آن نوشت و تابلو را کنار پای او گذاشت و رفت.
عصر آن روز روزنامه نگار به آن محل برگشت و دید که ظرف مرد نابینا پر از سکه و اسکناس شده است.
مرد نابینا از صدای قدم‌ها او را شناخت و خواست اگر او همان کسی است که آن تابلو را نوشته، بگوید بر روی آن چه نوشته است؟
وی جواب داد: چیز خاص و مهمی نبود، من فقط نوشته شما را به شکل دیگری نوشتم، که؛ امروز بهار است ولی من نمیتوانم آن را ببینم!
#در_خانه_بمانیم
#داستان_بخوانیم


‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌زن همانند گل🥀 است
@khanoOomaneha
┄┅┅❀👰❀┅┅┄
هرشب یک داستان کوتاه

📚 مرا محکم بگیر!

زن و شوهر جوانی سوار برموتورسیکلت در دل شب می‌راندند. آنها از صمیم قلب یکدیگر را دوست داشتند.
زن جوان: 'یواشتر برو من می‌ترسم' مرد جوان: نه، اینجوری خیلی بهتره!
زن جوان: 'خواهش می‌کنم، من خیلی میترسم.' مردجوان: 'خوب، اما اول باید بگی دوستم داری!'
زن جوان: دوستت دارم، حالا میشه یواشتر برونی؟' مرد جوان: 'مرا محکم بگیر'
زن جوان: خوب، حالا میشه یواشتر؟' مرد جوان: 'باشه، به شرط این که کلاه کاسکت مرا برداری و روی سرت بذاری، آخه نمی‌تونم راحت برونم، اذیتم می‌کنه.
روز بعد روزنامه‌ها نوشتند برخورد یک موتورسیکلت با ساختمانی حادثه آفرید. در این سانحه که بدلیل بریدن ترمز موتور سیکلت رخ داد، یکی از دو سرنشین زنده ماند و دیگری در گذشت.مرد از خالی شدن ترمز آگاهی یافته بود پس بدون این که زن را مطلع کند با ترفندی کلاه کاسکت خود را بر سر او گذاشت و خواست برای آخرین بار دوستت دارم را از زبان او بشنود و خودش رفت تا او زنده بماند
#در_خانه_بمانیم
#داستان_بخوانیم


‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌زن همانند گل🥀 است
@khanoOomaneha
┄┅┅❀👰❀┅┅┄