👪 خــانواده ے 💏 شـاد 💑

#عاشقانه
Channel
Logo of the Telegram channel 👪 خــانواده ے 💏 شـاد 💑
@Khanevade_shaadPromote
1.71K
subscribers
12.2K
photos
2.73K
videos
3.27K
links
#توجه
#آداب_زندگی

👈 خوبه یاد بگیریم که:

❗️👈 دخالت در زندگی دیگران کنجکاوی نیست فضولیه

⚠️👈 تندگویی و قضاوت در مورد دیگران انتقادنیست توهینه

❗️👈 هرکار یا حرفی که در آخرش بگی شوخی کردم شوخی نیست جانم؛حمله به شخصیت اون فرد هست

⚠️👈 بازی با احساسات مردم و سرکارشون گذاشتن زرنگی نیست اسمش بی وجدانیه

❗️👈 خراب کردن یه نفر توی جمع جوک نیست اسمش کمبوده

#عاشقانه_بساز
🍃❤️❤️____
#عاشقانه_من_خدا

گنجشک به خدا گفت، لانه ی کوچکی داشتم،
آرامگاه خستگیم، سرپناه بی کسیم،

طوفان تو آن را ازمن گرفت کجای
دنیای تو را گرفته بود؟؟

خدا گفت: ماری در راه لانه ات بود
تـو خـواب بـودی

باد را گفتم لانه ات را واژگون کند
آنگاه تو از کمین مار پر گشودی!

چه بسیار بلاها که از تو به
واسطه ی حکمتم دور کردم

و تو ندانسته به دشمنیم برخواستی💖💖💖

‌‌👰 @khanoOomaneha 👰

🎀 ڪـانـال دانستنیہـاے خانمانه🎀
Forwarded from گسترده گیزمیز
منبع رمان های #عاشقانه
https://t.me/joinchat/AAAAAEvYJ5D7uT8eCkALag

منبع رمان های استاد دانشجویی
https://t.me/joinchat/AAAAAEvYJ5D7uT8eCkALag
رمان های خشن
https://t.me/joinchat/AAAAAEvYJ5D7uT8eCkALag
تمامیه رمان های ممنوعه🔞
https://t.me/joinchat/AAAAAEvYJ5D7uT8eCkALag
#سیاست_های_مردانه

"رازهایی درباره‌ی زنان؛ که هر مردی باید بداند"

🎀 روزی چندین بار همسرتان را در #آغوش بگیرید.

🎀 او را برای شام بیرون ببرید و غافلگیرش کنید.

🎀 با مناسبت و بی‌مناسبت برایش گل بخرید تا خوشحال شود.

🎀 هر از گاهی بدون بچه‌ها، با او تنها باشید.

🎀 گاهی برایش یادداشت بگذارید یا پیامک بزنید.

🎀 از هر فرصتی برای شادکردن او استفاده کنید.

🎀 به او بگویید که چقدر دوستش دارید.

🎀 شب ها کمی به او کمک کنید تا فرصت کند دوش بگیرد و خستگی روز کاری‌اش را رفع کند.

🎀 شب‌ها قبل از خواب دراز بکشید و کمی با هم صحبت کنید.

🎀 از محل کار به او تلفن بزنید.

🎀 یادداشت #عاشقانه یادتان نرود.

🎀 وقتی با او حرف می‌زنید به چشم‌هایش نگاه کنید.

🎀 تاریخ تولد او و سالگرد ازدواجتان را یادداشت کنید تا فراموش نکنید.


‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌🧚‍♀زن همانند فرشته است🧚‍♀
@mehr_baanu
┄┅┅❀👰❀┅┅┄
#عاشقانه

من پس انداز دلم را به تو دادم که تو هم
بیمه ی عمر دلم روز مبادا بشوی

غرق عشق تو شدم، بلکه تو شاید روزی
دل به دریا بزنی، عازم دریا بشوی


‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌زن همانند گل🥀 است
@khanoOomaneha
┄┅┅❀👰❀┅┅┄
🍀🌲🍀
خانمایی که تو #سبزه_انداختن و درست کردن #هفت_سین۹۸ با #قوم_شوهر کل انداختن!

بیان اینجا #سبزه_آبشاری یادبگیرن😅

فن #عمودی_شدن سبزه آبشاری😍
سبزه با #خاک_ژله_ای😀
سبزه #تنگ_ماهی🐟
سبزه #عاشقانه ❤️
فن دیر #پلاسیدن سبزه👇

http://telegram.me/joinchat/AAAAAEKgH5ly14jG442a6w
#سیاست_زنانه


اگر #زن درخواستش رو از #شوهرش به طور واضح بیان کنه شاید این کارش چندان #رمانتیک و #عاشقانه به نظر نیاد
ولی با این کار کم کم به خواسته هایی که از شوهرش داره میرسه😎
یکی از عادت های ما خانوم ها در حین #صحبت کردن اینه که گاهی که یه خواسته ای داریم یه مدلی بیانش می کنیم که شوهرمون لجش در میاد😬😠
چطوری؟
بذارین با مثال بگم: مثلا میخایم بگیم:"امروزبریم #گردش" رو اینطوری
به همسرمون می گیم:"تو هیچوقت منو گردش درست و حسابی نمی بری!!!!"😐
خب شوهرتون با خودش فکر می کنه که:"ما اینهمه تا الان گردش رفتیم،دو هفته پیش رفته بودیم فلان جا!"😕 و اونجاست که ممکنه دعوا و یا ناراحتی پیش بیاد و همسرتون سعی می کنه
به شما ثابت کنه که دارین اشتباه می گین و یا میگه که"قدر شناس نیستین و...."😞 واینطوری نه تنها نیازتون برطرف نمیشه بلکه مشکل جدیدی بینتون پیش میاد منظورتون
رو واااااااضح تر بیان کنین بگین:"الان دلم گردش می خواد.." یا بگین :"وای،چقدر دلم می خواد جمعه بریم فلان جا.."😋 سعی کنین منظورتون رو واضح تر بگین مردها توی درک نظرات غیر مستقیم ضعیفن!خیلی ضعیف...😥😩
هیچوقت خواسته ای که شوهرتون توان برآوردن اون رو نداره از مردتون نخواهید
اینکار باعث دلزدگی وناراحتی مرد از زندگیش میشود
🚦 مردهاجزء گرا نیستن
مردها معمولا از روی نشانه ها نمیفهمند که منظور خانمشون چی بوده.
مثلا از روی حرکت ابرو یا اخمتون یا یه جمله و حرف غیرمستقیم انتظار
نداشته باشین که آنها زود بفهمن که منظورتون چی بوده😒
گاهی سعی کنین رک و صریح ولی با ملایمت زنانه خواسته تون و یا مسٵله رو مطرح کنین.
راستی یه چیزی رو فراموش نکنین . به هیچ وجه ناراحتی تون رو
و یا مسٵله ای رو با نیش و کنایه انتقال ندین که با این کار نه تنها به نتیجه دلخواه تون نمی رسین
بلکه ممکنه نتیجه عکس بگیرین و یه دعوا یا مسٵله بزرگتر پیش بیاد 😩


🧚‍♀زن همانند فرشته است🧚‍♀
@mehr_baanu
┄┅┅❀👰❀┅┅┄
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#عاشقانه

دوست داشتنم را به تعويق نيانداز!
من همان شنبه اى هستم
كه سالها برايش برنامه داشتى!
شروعم كن...

#علی_قاضی_نظام

.
@mehr_baanu
┄┅┅❀👰❀┅┅┄
💌#عاشقانه

تو #صبح بخیر هایت را تکرار کن
فکر من نباش که میمیرم
این مردن های صبحگاهی
می ارزد به زنده بودن هایی که
کنارم نیستی...

#لیلا_صابری_منش


🧚‍♀زن همانند فرشته است🧚‍♀
@mehr_baanu
┄┅┅❀👰❀┅┅┄
#عاشقانه

بی سر و پا می شوم مست نگاه می شوم

ساز بزن جمله تو را سوز و گداز می شوم

جان من و جهان تویی دلبر بی نشان تویی

خوش بنواز جان من جمله نیاز می شوم


🧚‍♀زن همانند فرشته است🧚‍♀
@mehr_baanu
┄┅┅❀👰❀┅┅┄
#عاشقانه

در زمستان آمدی گرمای دنیایم شدی
دست‌ هایم را گرفتی مرد رویایم شدی

چشم‌ هایم غیر تو دیگر نمی‌ بیند کسی
چشم‌ هایت دیدم و آهوی صحرایم شدی

غرق در آغوش تو لبریز از عشق و نیاز
ذره ذره آمدی ماهی دریایم شدی

در هیاهوی خیالت گم شدم ای خوب من
در میان آسمانم ماه زیبایم شدی

یک شبی از تو نوشتم بر در دیوان عشق
نامت آمد بر زبانم شام یلدایم شدی


💐زن همانند گل است💐

@khanoOomaneha
┄┅┅❀👰❀┅┅┄
#عاشقانه

بهانه های کوچکی هست
برای زندگی..؛
مثلاً کسی
از پله های خانه ات بالا بیاید
و تو
در را برایش باز کنی

‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
🧚‍♀زن همانند فرشته است🧚‍♀
@mehr_baanu
┄┅┅❀👰❀┅┅┄
وقتی ُ باشی انگار دنیا مالِ منِ... :)


#عاشقانه

🧚‍♀زن همانند فرشته است🧚‍♀
@mehr_baanu
┄┅┅❀👰❀┅┅┄
نمی شود عاشقت نبود
نمی شود...!

باید بودنت را محکم بغل کرد
این پرستیدنی بودنت
به خدا رفته...

#عاشقانه
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎.
@mehr_baanu
┄┅┅❀👰❀┅┅┄
نمی شود عاشقت نبود
نمی شود...!

باید بودنت را محکم بغل کرد
این پرستیدنی بودنت
به خدا رفته...

#عاشقانه
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎.
@khanoOomaneha
┄┅┅❀👰❀┅┅┄
#عاشقانه



می بوسمت
بدون سانسور
و می گذارمت تیتر درشت روزنامه
آنجا که حروفش را
بی پروا چیده اند
و خبرهایش را محافظه کارانه
و من همیشه
#زندگی را آسان گرفته ام
#عشق را سخت ...

.
@mehr_baanu
┄┅
🥀🥀🥀🥀🥀

#آموزش_عشوه_گری

عشوه گرانه ترین رفتار یک زن به خودش رسیدن و به خودش اهمیت دادنه لازم نیست #پر_خرج باشیم, همینکه همیشه #مرتب و #آراسته باشیم خودش کلی #جذابیت زنانه ایجاد میکنه

منظور این نیست که همیشه #آرایش کرده باشیم,اتفاقا این کاملا #اشتباهه که بعضی خانما همیشه آرایش دارن، صبح از خواب بیدار میشن آرایش میکنن تا شب
به جاش صبح یه #دوش بگیریم موهای مرتب دندونای #مسواک زده بوی #عطر ملایم لباس تو خونه ی مرتب

اینا خانم بودن و #طناز بودنه، خانم #باکلاس آرایش زیاد نداره ولی مرتب و تمیزه...
گاهی فقط گاهی #بچگانه حرف بزنید، از #رعد و #برق بترسید بپرید توی بغل همسر، وقتی براتون #هدیه میخره مثل بچه ها #ذوق کنید و برای باز کردن و استفاده کردن از هدیه #عجله نشون بدید و شب توی #رختخواب #عاشقانه تشکر کنید دوباره،

لبخند قوی ترین وسیله #دلبری زن هاس. مردها دیوانه لبخند زن ها میشن عشوه گر بودن یعنی بانو بودن

.
@mehr_baanu
••••❅🧚‍♀👰🧚‍♀❅••••
#عشوه_گری

#لوندی


رقصیدن باعث میشه ناخودآگاه حالت #عشوه گرانه ای به خودت بگیری. توی مهمونی های زنونه هم که میری به حرکات خانوما خصوصا موقع #رقصیدن دقت کن. حالت دستها و صورتشون (با این گزینه خیلی موافقم نه صرفا برای لوندی . رقص یکی از نشانه های بارز زن بودنه. نشاطی که کسب میکنیم و به دیگری منتقلش میکنیم )


فیلمهای (ترکیه ای، کره ای، عربی!) نگاه کن و به #ژستهای خانم ها دقیق شو ( خیانتارو یاد نگیریااا فقط به لباس پوشیدن و طرز #صحبت و راه رفتنشون نگاه کن 😉)


هرگز! با صدای بلند نخند، بلند حرف نزن و بی وقفه هم صحبت نکن. بین جملاتت #مکث کن و فاصله های چند ثانیه ای بنداز.


موقع راه رفتن روی قدمهات تمرکز کن تا هم اندازه، کوتاه و مستقیم باشن چشمات به کفشت و راه رفتنت بدوز . این کار برای #تناسب اندام هم خوبه و یه جور مدیتیشنه.


دستها خیلی مهمن. سعی کن #ناخنهات رو مرتب و تمیز نگه داری و اجازه بده یه کوچولو بلند باشن که یعنی حواست به زیبایی دستهات هست. یه انگشتر #شیک و #ظریف هم حتما داشته باش.


گاهی کمی لوس باش. مثلا اگه ناخنت #شکست شدیدا ابراز ناراحتی کن یا اگه کسی چیز #ناخوشایندی گفت یه اخم #کوچولو کن و روتو برگردون.


👈تبصره: اجازه داری با دیدن هرموجود زنده ای غیر از انسان، #جیغ بنفش بکشی: ( خوبه ! البته اگر ظرافت باشه نه لوس شدنهای تهوع آور )


صبحت کردن خیلی مهمه با شوهرتون #رسمی و اداری صحبت نکنین . همیشه وقتی قصد #عشوه گری دارین ، نوع حرف زدنتون باید کـــش دار باشه . حرف های #عاشقانه ، درخواست ها ، #خواهش ها و غیره رو باید کش دار بگید .
مثلا :
علـــــــــــی ! منو نیگــــــاه!😉



با بچه ها مخصوصا دختر بچه ها بازی کن. جدی می گم! این قدر دختر بچه های 5 ساله ناز و #عشوه دارن که آدم می مونه!!! یه پا استادن برای خودشون! ذاتشون دختره دختره هنوز! قهر کردنشون! ناراحت شدنشون. جمع شدن لبشون وقتی #گریشون می گیره! وقتی صورتشون را بر می گردونند! وقتی غر می زنند! وقتی می خندند و حرف می زنند! ووو وقتی باهاشون زیاد بازی می کنی یه حالت هایی #اتوماتیک ازشون می گیری!


ادامه دارد....

👰 @khanoOomaneha 👰

🎀 ڪـانـال دانستنیہـاے خانمانه🎀
🔅🔅

#عاشقانه_دو_مدافع
#قسمت_آخر

خندیدم و چند قدم رفتم جلو گل از دستم افتاد
بابا رضا فاطمہ و ماماݧ معصومہ رو با زور برد بیروݧ
ماماݧ معصومہ کہ بلند شد علیمو دیدم
آروم خوابیده بود .و اطرافشو پراز گل یاس بود
کنارش نشستم و تکونش دادم:علے؟؟پاشو الاݧ وقت خوابہ مگہ؟؟میدونم خستہ اے عزیزم.اما پاشو یہ بار نگاهم کـݧ دوباره بخواب قول میدم تا خودت بیدار نشدے بیدارت نکنم .قول میدم
إ علے پاشو دیگہ ،قهر میکنما
چرا تو دهنت پنبہ گذاشتے؟؟
لبات چرا کبوده؟؟؟
مواظب خودت نبودے؟؟تو مگہ بہ مـݧ قول ندادے مواظب خودت باشي؟؟
دستے بہ ریشهاش کشیدم.نگاه کـݧ چقد لاغر شدے؟؟ریشاتم بلند شده تو کہ هیچ وقت دوست نداشتے ریشات انقد بلند بشہ .عیبے نداره خودم برات کوتاهشوݧ میکنم .تو فقط پاشو
بیا مـݧ دستاتو میگرم کمکت میکنم .علے دستهات کو؟؟جاشوݧ گذاشتے؟؟
عیبے نداره پاشو .
پیشونیشو بوسیدم و گفتم:نگاه کـݧ همیشہ تو پیشونے منو میبوسیدے حالا مـݧ بوسیدمش .
علے چرا جوابمو نمیدے؟؟؟قهرے باهام.بخدا وقتے نبودے کم گریہ کردم .پاشو بریم خونہ ے ما ببیـݧ عکستو کشیدما .وسایل خونمونو هم خریدم.باید لباس عروسو باهم بگیریم پاشو همسر جاݧ
إ الاݧ اشکام جارے میشہ ها.تو کہ دوست ندارے اشکامو ببینے
.علے دارے نگرانم میکنیا پاشو دیگہ تو کہ انقد خوابت سنگیـݧ نبود
کم کم بہ خودم اومد
چشمهام میسوخت و اشکام یواش یواش داشت جارے شد
علے نکنہ ...نکنہ زدے زیر قولت.رفتے پیش مصطفے؟؟
حالا دیگہ داد میزدم و اشک میریختم
علے؟؟؟؟پاشو
قرارموݧ ایـݧ نبود بے معرفت؟؟؟تو بہ مـݧ قول دادے.
محکم چند بار زدم تو صورتم.ݧ دارم خواب میبینم ،هنوز از خواب بیدار نشدم


سرم و گذاشتم رو پاهاش:بے معرفت یادتہ قبل از اینکہ برے سرمو گذاشتم رو پاهات؟؟یادتہ قول دادے برگردے؟؟یادتہ گفتے تنهام... تنهام نمیرارے ؟؟
مـݧبدوݧ تو چیکار کنم؟؟؟چطورے طاقت بیارم؟؟علے مگہ قول نداده بودے بعد عروسے بریم پابوس آقا؟؟
علے پاشو.
مـݧ طاقت ندارم پاشو مـݧ نمیتونم بدوݧ تو
کے بدنت و اینطورے زخمے کرده الهے مـݧ فدات بشم .چرا سرت شکستہ؟؟
پهلوت چرا خونیہ؟؟؟دستاتو کے ازم گرفت؟؟علے پاشو فقط یہ بار نگاهم کـݧ
بہ قولت عمل کردے برام گل یاس آوردے.
علے رفتے ؟؟رفتے پیش خانوم زینب؟؟نگفت چرا عروستو نیاوردے؟؟؟؟
عزیزم بہ آرزوت رسیدے رفتے پیش مصطفے
منو یادت نره سلام منو بهشوݧ برسوݧ.شفاعت عروستو پیش خدا بکـݧ .
بگو منو هم زود بیاره پیشت بگو کہ چقد همو دوست داریم.
بگو ما طاقت دورے از همو نداریم.
بگو همسرم خودش با دستهاے خودش راحیم کرد تا از حرم بے بے زینب دفاع کنم بگو خودش ساکم و بست و پشت سرم آب ریخت کہ زود برگردم.
بگو کہ زود برگشتے اما اینطورے جوݧ تو بدنت نیست.تو بدݧ مـݧ هم نیست تو جوݧ مـݧ بودے و رفتے
اردلاݧ با چند نفر دیگہ وارد اتاق شدݧ کہ علے و ببرݧ.


میبینے علے اومدݧ ببرنت.الانم میخواݧ ازم بگیرنت نمیزارݧ پیشت باشم.علے وقت خداحافظیہ
بازور منو از رو تابوت جدا کردݧ
با چشمام رفتـݧ علے از اتاق دنبال میکردم.صداے نفس هامو کہ بہ سختے میکشیدم میشنیدم .
از جام بلند شدم و دوییدم سمت تابوت کہ همراهشوݧ برم.
دومیـݧ قدمو کہ برداشتم افتادم و از حال رفتم دیگہ چیزے نفهمیدم

قرارمان
به
برگشتنت بود...
به دوباره دیدنت...
اما
تو
اکنون
اینجا
ارام گرفته ای...
بی آنکه بدانی من هنوز چشم به راهم برای آمدنت...
.
.یک سال از رفتـݧ علے مـݧ میگذره
حالا تموم زندگے مـݧ شده .دوتا انگشتر یہ قرآن کوچیک ،سربند و بازو بند خونے همسرم .
هموݧ چیزے کہ ازش میترسیدم.
ولے مـݧ باهاشوݧ زندگے میکنم و سہ روز در هفتہ میرم پیش همسرم و کلے باهاش حرف میزنم.
حضورش و همیشہ احساس میکنم....
خودش بهم داد خودشم ازم گرفت...


نویسنده:
#خانوم_علے_آبادے

من عاشق لبخندهایت بودم وحالا
باخنده های زخمی‌ات دل میبری ازمن
.
عاشق ترینم!من کجاوحضرت زینب؟!
حق داشتی اینقدرراحت بگذری ازمن
❤️❤️❤️

پایان

@khanoOomaneha @khanevade_shaad

#رمان_جدید👇👇👇👇👇👇

باماهمراه باشید
🔅🔅

#عاشقانه_دو_مدافع
#قسمت_شصت_ششم

گوشیم زنگ خورد.اشکهامو پاک کردم .و گوشیمو برداشتم .ینے کے میتونست باشہ ایـݧ موقع صب؟؟؟
حتما علے
گوشے و سریع جواب دادم.
الو؟؟
الو سلام بفرمایید.
سلام خوبے اسماء ؟؟اردلانم
إ سلام داداش ممنونم شما خوبید؟؟چرا صداتوݧ گرفتہ؟؟.
هیچے یکم سرماخوردم .زنگ زدم بگم مـݧ با علے یکے دو ساعت دیگہ پرواز داریم بہ سمت تهراݧ
إ شما هم میاید؟؟الاݧ کجایید؟؟
آره ایندفعہ زودتر برمیگرم.الاݧ دمشقیم
علے خودش کجاست چرا زنگ نزد؟؟
علے نمیتونہ حرف بزنہ .فعلا مــݧ باید برم .خدافظ.


مواظب خودتوݧ باشید خدافظ
پوووفے کردم و گوشے و انداختم رو تخت
بہ انگشتر عقیقے کہ اردلاݧ براموݧ از سوریہ آورده بود نگاه کردم
خیلے دوسش داشتم چوݧ علے خیلے دوسش داشت.
ساعت۶بود .یک ساعتے خوابیدم
وقتے بیدار شدم صبحونمو خوردم و لباس هاے جدیدے رو کہ دیشب آماده کرده بودم و پوشیدم یکم بہ خودم رسیدم و روسریمو بہ سبک لبنانے بستم .
یکمے از عطر علے و زدم و حلقم و تو دستم چرخوندم و از انگشتم در آوردم.
پشتش و رو کہ اسم خودم و علے وتاریخ عقدموݧ تو حرم و نوشتہ بودیم نگاه کردم.
لبخندے زدم و بوسیدمش و دوباره دستم کردم.
تصویرے رو کہ کشیده بودم و لولہ کرده بودم و با پاپیوݧ بستمش.
اردلاݧ دوباره زنگ زدو گفت کہ بریم خونہ ے علینا میاݧ اونجا .
گل هاے یاسو از تو گلدون برداشتم.
چادرم رو سر کردم و تو آینہ نگاه کردم
الاݧ علے منو میدید دستش و میذاشت رو قلبش و میگفت :اسماء واے قلبم
خندیدم و از اتاق خارج شدم

ماماݧ و بابا یک گوشہ نشستہ بودݧ و با اخم بہ تلوزیوݧ نگاه میکردݧ.
إ ماماݧ شما آماده نیستیـݧ؟؟الاݧ اونا میرسـݧ.
ماماݧ کہ حرفے نزد
بابا برگشت سمتم .لبخند تلخے زدو گفت :تو برو دخترم ما هم میایم
تعجب کردم:چیزے شده بابا
ݧ دخترم یکم با مادرت بحثموݧ شده.
باشہ مـݧ رفتم پس شما هم زود بیاید.ماماݧ جاݧ حالا دامادت هیچے پسرتم هستاااا.
باسرعت پلہ هارو رفتم پاییــݧ سوار ماشیـݧ شدم و حرکت کردم .
با سرعت خیلے زیاد رانندگے میکردم کہ سریع برسم خونہ ے علی اینا.

بعد از یک ربع رسیدم .
ماشیـݧ و پارک کردم و دوییدم
در خونہ باز بود.
پس اومده بودݧ .یہ عالمہ کفش جلوے در بود .



زیر لب غر میزدم و وارد خونہ شدم:اینا دیگہ کیـݧ؟؟؟حتما دوستاشـݧ دیگہ ؟؟اه دیر رسیدم‌.الاݧ علے ناراحت میشه
وارد خونہ شدم همہ ے دوستاے علے بودݧ با دیدݧ مـݧ همہ سکوت کردݧ
اردلاݧ اومد جلو .ریشهاش بلند شده بود .چهرش خیلے خستہ بود
دوییدم سمتشو بغلش کردم.سرمو دور خونہ چرخوندم ݧ علے بود ݧ ماماݧ باباش .
داداش پس بقیہ کوشـݧ؟؟علے کو؟؟
چیزے نگفت وبا دست بہ سمت بالا اشاره کرد
اتاقشہ‌؟؟؟
آره
بدو بدو پلہ هارو رفتم بالا بہ ایـݧ فکر میکردم کہ چقدر تغییر کرده ؟حتما ریشهاش بلند شده .و صورتش مث اردلاݧ سوختہ .
رسیدم بہ دم اتاقش گل و زیر چادرم قایم کردم و در زدم

جواب نداد .یہ صداهایے شنیدم
درو باز کردم
پدر مادر علے و فاطمہ خودشوݧ انداختہ بودݧ رو یہ جعبہ و گریہ میکردݧ
فاطمہ با دیدݧ مـݧ اومد جلو بغلم کرد .حالم دست خودم نبود معنے ایـݧ رفتاراشوݧ نمیفهمیدم سرمو دور اتاق چرخوندم اما علے و ندیدم.
فاطمہ رو از خودم جدا کردم و پرسیدم .علے کو؟؟؟علی؟؟؟
گریہ ے همہ شدت گرفت رفتم جلو تر بابا رضا از رو جعبہ بلند شد و نگاهم کرد
یک قسمت از جعبہ معلوم بود یہ نفر خوابیده بود توش
کم کم داشتم میفهمیدم چے شده .
خندیدم و چند قدم رفتم جلو گل از دستم افتاد
@khanoOomaneha @khanevade_shaad
More