🔷نویسندگان و ویراستاران!
🔹استاد فقید، نجف دریابندری
در سالهاي قبل از انقلاب نشستي درباره ويراستاري برگزار شده بود كه من هم در آن نشست دعوت شده بودم. آن زمان قرار بود، ويراستارها سازماني تشكيل بدهند. پس از پايان نشست با تاكسي به منزل باز ميگشتم كه راننده تاكسي از من پرسيد:
اينجا امروز چه خبر بود كه اين همه آدم جمع شده بود؟
گفتم: خبري نبود، ويراستارها بودند.
گفت: فرموديد چهها بودند؟
گفتم: ويراستارها.
گفت: يعني چه كاره باشند؟
گفتم: كارهاي نيستند، كتابها را درست و راست ميكنند.
گفت: مگر نويسندهها كتاب را نمينويسند؟
گفتم: چرا، اما بعد از چاپ، اينها يك دستي هم توش ميبرند.
گفت: يعني از نويسندهها بالاترند؟
گفتم: شايد، بعضيهاشان اين طور خيال ميكنند ولي گمان نميكنم بالاتر باشند.
گفت: پس به چه حقي اين كارها را ميكنند؟ خود نويسندهها چه ميگويند؟
گفتم: هيچ، گاهي اعتراض ميكنند ولي اينها گوش نميكنند.
راننده عصباني شد و گفت: يعني چه؟ چرا تو كار ديگران دست ميبرند؟ چرا در اين مملكت نويسندهها بايد حرف زور بشنوند؟
گفتم: حرف نويسندهها نيست. اينها بيشتر با مترجمها سر و كار دارند.
گفت: چه فرقي داره آقا؟ مترجم هم بنده خداست. اينها به نويسندهها و مترجمها زور ميگويند. تازه ميخواهند سازمان هم تشكيل بدهند. نه آقا جلوي زور را بايد بگيريم. اينها اگر سازمانشان را تشكيل بدهند، فردا براي اين مملكت نويسنده و مترجم باقي نميگذارند.
حرف كه به اينجا رسيد، ناگهان از من پرسيد: شما كه جزو اينها نيستيد؟
گفتم: نه، اما يك زماني بودم. بعدها دست از اين كار كشيدم.
مرد راننده گفت: خب آدم در جواني خيلي از اين اشتباهات ميكند.
پینوشت:
این خاطره از یکی از آثار نجف دریابندری نقل شده است!
#دریابندری #نجف_دریابندری #نویسنده #ویراستار #نویسندگان #ویراستاران@khabarha_nazarha