🔹بحران سیاستزدگی ✍️صادق زیباکلام
اشکهای آقای پزشکیان در همایش خانواده وقتی با تصویر همسری که ۳۰ سال پیش بههمراه حجت، یکی از فرزندانشان، از دست میدهد، تأملبرانگیز بود. بهشخصه آنقدر تحت تأثیر آن صحنه قرار گرفتم، که در حساب X چند سطری پیرامون آن نوشتم.
بسیاری، که بدلایل مختلف چشم دیدن پزشکیان را ندارند، آن نوشته را به باد انتقاد گرفتند. از جمله گفتند: «بروز آن عواطف و احساسات چه ارتباطی با عملکرد ایشان بعنوان رئیس قوۀ مجریه پیدا میکند؟». برخی دیگر نوشتند: «آن بغض و اشکها چه دردی از دردهای مملکت را بهبود میبخشد؟». یکسری هم باتوجه به فهرست بلندبالای بقول خود آقای پزشکیان «ناترازیها»، پرسیده بودند که: «آن اشکها کدامیک از «ناترازیها» را بهبود میبخشند؟». یکسری هم با طعنه نوشته بودند که: «اشکهای پزشکیان برای «ناترازیها»ی آب، برق، گاز، بنزین، گرانی، آلودگی هوا، خزانۀ خالی و... میباشد».
قبل از هر چیز میبایستی گفت که در جامعۀ سیاستزدۀ ما هر اتفاقی تقلیل یافته به سیاست؛ و درستتر گفته باشیم، محکومیت کارگزاران نظام. پیرامون بغض پزشکیان هم همین داستان تکرار گردید. آنقدر مردم با مشکلات و نابسامانیهای عدیده دستبهگریبان هستند، آنقدر نگران و دلواپس وضعیت آیندۀ کشور هستند که برای بسیاری، دل و دماغی دیگر برای مسائل عاطفی و احساسی باقی نمانده. البته یک تعداد قلیلی هم نوشته را ستوده بودند. من هم البته در همین جامعه زندگی میکنم. من هم نگران آمدن ترامپ، بکار افتادن مکانیسم ماشه، بحران هستهای، آخر عاقبت کارمان با اسرائیل و... هستم. در عین حال، نتوانستم تحت تأثیر بغض و اشکهای پزشکیان قرار نگیرم.
او در سال ۱۳۷۲ موفق به اخذ تخصص در رشتۀ جراحی قلب میشود و در تبریز بعنوان پزشکی متبحر شناخته میشود. آن تصادف دردناک، یکسال بعدش در ۱۳۷۳ اتفاق میافتد که در جریان آن، همسر و یکی از فرزندانش را از دست میدهد. هم بعنوان یک طبیب متخصص، هم قرار گرفتن در جایگاه یک رجل سیاسی بلندمرتبه، و هم این واقعیت که ۴۰ سال بیشتر نداشت، پزشکیان از مطلوبیت بسیاری بعنوان یک همسر برخوردار میبود. اما او ازدواج نکرد. یقیناً یک دلیل فرزندان خردسالش، یوسف، مهدی و زهرا بودند. در عین حال، این هم یک واقعیتی بود که او عاشق همسرش بود. فرزندان بزرگ شدند، اما اشکهای پزشکیان گواهی بود که او همچنان به همسری که ۳۰ سال پیش از دست داده بوده، وفادار مانده.
@khabarha_nazarha