°•○بسم رب الشهدا و الصدیقین○•°
شهید علی عباسی حسین آبادی ، در بیست و هفتمین روز از مهرماه سال۱۳۴۲ در مشهدالرضا(ع) دیده به جهان گشود
👀 مادرش او را از بین بچه هایش ،شوخ تر و پرجنب و جوش تر می خواند .
👦 او که علاقه ای به درس خواندن نداشت ، تا دوم راهنمایی بیشتر نخواند و بعدها ، تحصیلاتش را تا سوم راهنمایی ادامه داد
📚 سال ۱۳۶۱ عضو نیروی
انتظامی شد
👮 سپس در سال۱۳۶۳ با بانویی۱۶ساله پیوند زناشویی بست.
🤵♂این
شهید بزرگوار در ابتدا در پاسگاه ها و به صورت شیفتی مشغول به کار بود و پس از سه سال به عضویت مبارزه با مواد مخدر درآمد.
👮🚫⚜همسر ایشان وظیفه شناسی ایشان را اینگونه ترسیم می کند:
_ آن زمان کسانی که گرفتاری داشتند،به ایشان خیلی مراجعه می کردند
😢 و
شهید می گفت : من یک چیزی برای دلخوشیشون میگم،اگر کاری از دستم بر بیاد انجام میدم،وگرنه برای دلخوشیشون چیزی گفتم»
😇او می افزاید:«خیلی به ایشان پیشنهاد رشوه هم می دادند که قبول نمی کرد ، می گفت روزی کم باشد ، حلال باشد».
💳✅ایشان بعد چهارده سال خدمت ، علی رغم توصیه های دیگران به زاهدان منتقل شد
🚗 او زاهدان را مکان مناسبی برای زندگی خانواده اش نمی دید ، برای همین خانواده اش را به زاهدان نبرد و ماهی یکبار بلکه کمتر ، به ایشان که در مشهد ساکن
🏠بودند سر میزد
آنقدر در زاهدان موفق عمل کرد که برای سرش ،جایزه تعیین کرده بودند .
🥺😱⚜همسرش روحیات او را اینگونه ترسیم می کند:«با همه شوخ طبع و خوش اخلاق بود
😁اهل کتک زدن و فحش نبود ، گاهی به خاطر شدت خستگی، تند می شد اما سریع هم آرام می شد
😇مسائل کاری و خستگی هایش را به خانه نمی آورد .
🏠 با وجود خستگی هایش ، به خانه که می آمد ، با دو پسر بزرگم که سیزده و چهارده ساله بودند
👨👦👦ساعت ها بازی می کرد وکشتی می گرفت .. پسر کوچکم هم که آن زمان ها چهار ساله بود،خیلی به پدرش وابسته بود ، آنقدر که تا مدت ها بعد شهادت بهانه گیری میکرد.
👶🥺👈اهل تفریح زیاد نبود ، اما آنقدر کشتی چوخه دوست داشت که همان جمعه هایی هم که خانه بود ، با پسر هایش به دیدن کشتی چوخه می رفت . در جمع ها هم با بچه ها کشتی می گرفت .
🤼♂زیاد اهل سفر نبود ، در این
5⃣1⃣ سال زندگی مشترک فقط یکبار با هم سفر رفتیم.
🏕خودش حج عمره و واجب رفته بود و گفت وقتی پسر کوچکمان بزرگ شد با هم عمره می رویم که شهادت روزی اش شد».
🕋✨⚜در سال۱۳۷۸،به مشهد منتقل شدند اما ماموریتی پیش آمد که به کمین اشرار خوردند و سی و شش نفر به شهادت رسیدند
✨ که از آن جمع ،دوازده نفر درجه دار بودند.
🌱از این
شهید بزرگوار سه پسر
👨به یادگار مانده و مزار ایشان در بهشت رضا(ع)است.
❤️🩹⚜همسر ایشان روزهای دلتنگی را اینگور روایت می کند:«پانزده سال زندگی کردیم،اما انگار پنج سال با هم بودیم ، چون به خاطر مسئولیتشان ، زیاد نبودند. دلتگش می شوم و خودم را با مزارش و قرآن خواندن و حرف زدن با
شهید آرام می کنم
🌱. خودم و بچه ها مشکلات ریز و درشتمان را با زیارت مزارش و یس خواندن بر سر مزارشهید ، حل می کنیم»
❤️🤲برای ظهور منجی بشریت و شادی ارواح مطهر شهدا،صلوات
🤲#کانون_خادمین_گمنام_شهدا#چهارشنبه_های_شهدایی#شهید_نیرو_انتظامی #شهید_علی_عباسی_حسین_آبادی#خواهران🆔 @KhGShohada_ir