🔴 بهنام «ژن، ژیان، ئازادی»
و پاسداشت رمز «ژینای زندگیبخش» که از عاشقترین زندگان بود.
بیش از چهار دهه است که نظام سلطه، تمامی ساکنان این سرزمین را به بند کشیده، عادیترین حقوق شهروندی را از آنها سلب کرده، و در مقابل هر شکل اعتراض به وضعیت مستقر، پاسخی جز گلوله و تشدید فضای امنیتی نداشته است و همواره دستگاه قضا -که بایستی قائل به نص قانون اساسی و اساس عدالت باشد- را بهعنوان بازوی سرکوب بهکار گرفته؛ تا جاییکه جرمتراشیهای واهی، پروندهسازیهای ساختگی و سناریوی «اعتراف اجباری» کارکردهای بقای نظم موجود است که از دادگاههای بیداد بیرون میآید.
طبقهی حاکم، تنها معطوف به ملیجکسازی دستگاه قضایی نبوده است؛ بلکه با انواع تبعیضهای جنسیتی، قومیتی، زبانی، مذهبی و... همواره سعی کرده، زندگی اجتماعیمان را درگیر پروژهی «تضادسازی» کند تا در دوقطبیهای شدتمند، تمامی امکانهای زیست مسالمتآمیز جمعی در سایهی «فهم تفاوتها» حداقلی شود؛ درواقع اتمیزهکردن «ما» استراتژی کنترل تنهایی بوده که میتوانستند با «درک حضور دیگری» افقهای ممکن زندگی را تجربه کنند.
در راستای همین تضادسازیها، با بازفعالسازی «گشت ارشاد»، مردم نافی گفتمان ایدئولوژیک را بهعنوان «هنجارشکن» و مؤیدان سیاستهای خود را «آتش بهاختیار» معرفی کردند، تا دوآلیتهی خودی-غیرخودی را در صحنهی اجتماع برسازند. در همین فضای ایجاد شده بود که «سپیده رشنو» بازداشت شد و تمامی حقوق انسانیاش مورد تعرض قرار گرفت؛ و هنوز افکار عمومی از ظلم آشکاری که بر «سپیده» رفت، التیام نیافته بود که «مهسا امینی» قربانی ماشین کشتار نظام حاکم شد و تمامی ایران را در سوگی جانسوز فرو برد؛ اما قتل «ژینا» نهتنها باعث نشد که جمهوری اسلامی، خشونت سیستماتیک را متوقف کند، بلکه در واکنش به اعتراضهای بهحق مردم، جنایتی دهشتناک را آغاز کرده؛ تا جاییکه کشتههای اعتراضات اخیر، اکثراً عزیزانی هستند که هنوز دههی بیست زندگیشان را از سر نگذرانده بودند!
این درحالیست که بیش از چهار دهه است که گفتمان مسلط ایدئولوژیک در کتابهای درسی، رهبر خود را آن طفل سیزدهسالهای معرفی کرده که نارنجک به خود بسته و زیر تانک رفته، اما امروز نوجوانهای ما را با برچسب «اغتشاشگر» به گلوله میبندد.
ما با نفی این گفتمان جنگطلبانه و دیگریستیز، به فرزندان دههی هفتاد و هشتاد با «تحسین» نگاه میکنیم که چگونه زندگی را در مسیر «آزادی جمعی» میفهمند و به اتوریتههای خانواده و مدرسه پشتپا زدهاند. آنها با شعار «زن، زندگی، آزادی» گفتار خودشان را در برابر هر مرجعیتی آزاد کردهاند و تکتک ما را مکلف میکنند که همراه شویم، چون آینده برای آنهاست.
رمز نام «ژینا» احضار تمامی رؤیاهای بهمحاقرفتهی مردمیست که در نظام جمهوری اسلامی، امکانی برای تحقق نداشته و امروز به «خیابان» آمدهاند تا زندگیشان را از «نیروی شر» پس بگیرند.
ما معلمان آزادیخواه، ضمن برائتجستن از هر گفتاری -در میان قشر فرهنگی، هنری و دانشگاهی- که ترم «گفتوگو با حاکمیت» را دنبال میکند و در میانهی خیر و شر، قائل به فیگور «ریشسفیدی»ست، کشتار دانشآموزان و دانشجویان در خیابانهای ایران را بهشدت محکوم کرده و اعلام میکنیم؛ تمامی راههای مسالحه با حاکمیت به بنبست رسیده، زیرا تاریخ معاصر ما در چهل و اندی سال گذشته نشان میدهد؛ نظام حاکم جز سرکوب، زبانی برای پاسخ به مطالبات مردم بهکار نگرفته است.
بنابراین با گفتن «نه» قاطع به ساختار سیاسی موجود، از والدین و تمامی همکاران میخواهیم:
۱- ضمن حمایت از فرزندانمان، بگذاریم این وطن دوباره وطن شود.
۲- با مطالبهی آزادی بیقید و شرط معترضین، بر پروژهی پروندهسازیهای امنیتی خط بطلان بکشیم.
۳- بهدلیل اختلال در اینترنت و فقدان رسانهی آزاد در داخل ایران -که هر دو از ابزار سرکوبند- انتشار اخبار اعتراضات در فضای مجازی را در راستای حضور در خیابان تقویت کنیم.
۴- اعتصابات را بهعنوان اهرم فشار بر حکومت و بازوی مقاومت جنبش آزادیخواهی ایرانیان جدی بگیریم.
امید که استمرار «اتحاد ما در خیابان» نهتنها حاکمیت فعلی را نفسبر کند، بلکه پاسخ روشنی به «کرکس سلطنتطلبی» باشد که میخواهد از جنازهی نظم موجود، مائدهای برای سفرهی آتی خود ببرد.
مهرماه ۱۴۰۱
جمعی از معلمان آزادیخواه استانهای البرز، تهران و فارس
#مهسا_امینی #ژینا_امینی #Mahsa_Amini🔹🔹🔹لطفا عضو کانال شورا شوید و کانال را به دانشآموزان، اولیا و همکاران معرفی نمایید
👇👇👇🆔 @kashowraدریافت اخبار از طریق آیدی زیر
👇👇👇@kashowranews