منبع مستند اطلاعیه ها، بیانیه ها، فراخوانها و نامه های سرگشاده شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران، این کانال می باشد. (مقالات ونوشته های افراد، گروهها و احزاب که از این کانال پخش شود، لزومادیدگاه شورا نیست.)
📣روزشمار آزادى عزیز قاسمزاده، معلم و هنرمند زندانی ۶۵ روز حبس مضاعف و غیر قانونییک معلم و هنرمند 🔴 جان #عزيز_قاسم_زاده در خطر است
امروز ۲۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ دقيقاً ۶۵ روز است كه علیرغم پایان مدت یک سال محکومیت و نیاز به درمان، از آزادی عزیز قاسمزاده#معلم_زندانی از زندان لاکان رشت جلوگیری میشود.
📣 روزشمار آزادى عزیز قاسمزاده، معلم و هنرمند زندانی ۶۴ روز حبس مضاعف و غیر قانونییک معلم و هنرمند 🔴 جان #عزيز_قاسم_زاده درخطرست
امروز ۲۰ ارديبهشت ۱۴۰۳ دقيقاً ۶۴ روز است كه علیرغم پایان مدت یک سال محکومیت و نیاز به درمان، از آزادی عزیز قاسمزاده از زندان لاکان رشت جلوگیری میشود.
ما تنیدهایم در رنگها، در برگها در آسمان دردها و در هر بیتمان تفنگیست از هر آنچه ناگهانی است و از زیر سنگهای ناممکن و از قعر دریاهای ناکجاآباد و از خاکستر آتشهای پوشالیتان... بر میخیزیم چرا که ما ایستادگی کردیم و بزرگ شد ...
ظلمت شب را شکستن و نور را هدایت کردن، آنگاه که شب پرستان بر سریر قدرت اند، از برای اندیشههایی است که ریشه در فریاد دارند، و در سیاهی دوران، بسان رعد نوید سیل فریاد در نزدیکترین دقیقه ممکن میدهند. احمد علیزاده از جمله فریادی است که ریشه در خاک دارد
مردی از تبار شجاعت، او که ایستاد ، رنج را بر عافیت ترجیح داد تا، نه گفتن را جان بخشد. او بر سکوی تحقیر شورید تا در ستیغ کرامت بنشیند و قبیلهء مرگ آفرین را شرمسار تاریخ سازد. او در وادی عمل از اراده ی خویش بسی پیش است تا راه شدن را هموار سازد. جاودانگی خواستار پیوند ابدی با هاشم است
آموزگار فریاد، اهل اراده و خواستِ زندگی. خاموشی را نزیسته است. خواهندهای فاتح که همرنگی با دروغِ حاکم را نیاموخته، هرگز!
او در زندانِ خشونت پیشگان، اراده را آزاد ساخته، جنونِ قدرت را بر آفتاب افکنده. و بر آن است که آزادگی را اندیشیدنی کند، و چه راست قامت چنین کرد! " نیکان همیشه آغاز ِ پایان بودهاند". و تو چنینی!
طراح یک پرسش هولناک : #چرا_کشتید؟؟ معلم/مادر دادخواهی که انفجار یک مغز را توسط فرمانِ شب به نظاره نشست. او #پویا را هدیه داد، او اعماق خشونت را کاوید و نهال این پرسش را در اذهان نسلی کاشته که " کشتن" را تاب نخواهد آورد، نسلی پویا که با ناهید ها "عصیان" را در خویش نهادینه میکنند.
تا آفتابی دیگر رهروان خسته را احساس خواهم داد ماههای دیگری در آسمان کهنه خواهم کاشت نورهای تازهای در چشمهای مات خواهم ریخت لحظهها را در دو دستم جای خواهم داد سهرهها را از قفس پرواز خواهم داد چشمها را باز خواهم کرد خوابها را در حقیقت روح خواهم داد دیدهها را از پس ظلمت به سوی ماه خواهم خواند نغمهها را در زبان چشم خواهم کاشت گوشها را باز خواهم کرد آفتاب دیگری در آسمان لحظه خواهم کاشت لحظهها را در دو دستم جای خواهم داد سوی خورشیدی دگر پرواز خواهم کرد
سرکوب ما در توانتان نیست ما آغازهای بیپایانیم . . . سرود آزادی را به ترانه زندگی میخوانیم ما یکدیگر را یافتهایم و دنبال میکنیم به هم زنجیر شدهایم و هر روز و هر لحظه "مقاومت زندگیست" را از هم میآموزیم…