#نایبیان #نایب_حسین (5)
♦️ تاریخِ اعدام ماشالله خان و پهلوان رضا را روز شنبه هفتم شهريور1298 ش. معین کردند.
🔷 چوب دار را در ميدان توپخانه در جلوی شهربانى برپا كردند. يكدسته ژاندارم و پليس در گرداگرد ميدان به نگهبانى گماشتند و انبوهى از مردم براى تماشا آمدند.
🔺 «هيئت متظلمين كاشان» كه از چند سال قبل، براى دادخواهى از نايب و پسرانش در تهران بودند، و اين چند روزه در شهر به تكاپو پرداخته و شادمانىها کرده بودند، آن روز هم با دسته اى از كاشانيان براى تماشا به ميدان آمدند.
🔹 ماشاللّه خان و رضاپهلوان را در يك درشگه، پهلوى سركردگان ژاندارم نشاندند و صد سوار، گرداگرد درشگه را گرفتند و از باغشاه روانه گردانيدند.
🔻 از آنها خواستند تا اگر وصيتى دارند بكنند و براى مرگ آماده باشند. ماشاللّه خان وصيت كرد او را در حرم حضرت عبدالعظیم دفن کنند. او را به اداره شهربانى آوردند و در اتاق اجرا نگهداشتند.
🔴 مردم با انبوهىِ بسيار، در ميدان ايستاده بودند.
🔵 نخست رضاپهلوان را بيرون آوردند. «حكم ديوان حرب» را درباره گناهكارى او خواندند و سپس او را بالاى كرسى بردند و ريسمان به گردنش انداختند و او را به دار آویختند. در این حال مردم به شادمانى دست می زدند. مرده او چهل پنجاه دقيقه بالاى دار بود تا پايين آوردند.
♦️ اين بار خود ماشاللّه خان را بيرون آوردند. چون از ميان انبوه مردم مي گذشت به اين سو و آن سو مىنگريست، و چون به پاى دارش رساندند، بار ديگر «حكم ديوان حرب» را خواندند و او را نيز آويزان كردند. مردم بويژه كاشانيان باز شادمانى کردند و آواز به «زنده باد مجازات» بلند ساختند. او تا هنگام نيمروز بالاى دار بود و آنگاه پايينش آوردند و به اداره ژاندارم دادند و آنان براى خاك سپردن به عبدالعظيم فرستادند.
🔹 بدينسان این دو راهزن و یاغی نامى، كيفر خود را ديدند.
🔻 حال، همه منتظر دستگیری و مجازات سرکرده دزدان و رهزنان کاشان، نایب حسین بودند.
🔽🔽🔽@kashaname