جــــوانـــه🌱|ʝavaŋa

Channel
Logo of the Telegram channel جــــوانـــه🌱|ʝavaŋa
@KETABVARAPromote
114
subscribers
274
photos
37
videos
16
links
خیال بباف، نفس بکش، کتاب بخوان، ذوق کن. به هر شکلی که می‌شود؛ زنده باش و دستان زمخت زندگی را محکم بگیر. من و کتاب هایم!🍁
محبوبم!
نقش تو
بر خطوط دستانم
چون نقش حروف کوفی
بر دیوار مساجد است.

«عاشقانه های نزار قبانی»🩵☁️
#نزار_قبانی❄️☔️
وقتی دوستت می دارم
دریای مدیترانه
از گل‌های سرخ
پر می‌شود
و خورشید زنانگی‌اش را
کشف می‌کند
و گوشواره‌های طلایی
به گوش می آویزد.


«عاشقانه های نزار قبانی»🩵☁️
#نزار_قبانی❄️☔️
بانوی من
قهوه‌ات را بنوش
که زیبارویان
و چشم‌های سیاه و سبز
مشیت الهی است.

«عاشقانه های نزار قبانی»🩵☁️
#نزار_قبانی❄️☔️
اندامت
رائحه‌ی دارچین و رازیانه
و بوی کودکان تازه متولد شده را می‌دهد.

اندامت
نیزه‌ی بلند عراقی
قهوه و هل
بارانی از مروارید گران‌بها.

اندامت
قبیله‌ای کار کشته و جنگ‌جو
و گردانی مجهز به سلاح زنانگی
و جنگ تمدن‌ها
برای تصرف مردان.

«عاشقانه های نزار قبانی»🩵☁️
#نزار_قبانی❄️☔️
دستانت جاده‌ای از
موز و تنباکو
جاده‌ای از
مزارع زنجبیل...
و همواره من
میان رودهای دمشق
و تاکستان‌های الجلیل
لَه له می‌زنم.

«عاشقانه های نزار قبانی»🩵☁️
#نزار_قبانی❄️☔️
مشکل من
با زنان این است
که هر وقت رابطه ام را
با تو انکار کرده‌ام
صدای جرینگ جرینگ النگویت را
در خش خش صدای من شنیده‌اند
و پیراهن خوابت را
در چمدان خاطره‌ام.

«عاشقانه های نزار قبانی»🩵☁️
#نزار_قبانی❄️☔️
از نامه‌ی عاشقانه‌ی من
و نامه‌ی عاشقانه‌ی تو
بهار تشکیل می‌شود.

«عاشقانه های نزار قبانی»🩵☁️
#نزار_قبانی❄️☔️
می نویسم تا زنی را که دوست دارم
از شهر بی شعر،شهر بی عشق
شهر اندوه و افسردگی رها کنم
می نویسم تا از او ابری نمبار بسازم
تنها زن و نوشتن
ما را از مرگ می‌رهاند.

«عاشقانه های نزار قبانی»🩵☁️
#نزار_قبانی❄️☔️
دوست من نوشتن نفرین است
پس از دوزخ پر لهیب من فرار کن!
می پنداشتم دفترها برایم پناهی هستند
اما دیدم شعر کمر به قتل من بسته است.

«عاشقانه های نزار قبانی»🩵☁️
#نزار_قبانی❄️☔️
انگشتان موزارت
مرا به خلسه های بی وزنی
پیوند می‌دهد
و انگشتان تو
مرا به خدا.

«عاشقانه های نزار قبانی»🩵☁️
#نزار_قبانی❄️☔️
من از دنیا چیزی نمی خواهم
جز چشم‌های تو و غم‌هایم.

«عاشقانه های نزار قبانی»🩵☁️
#نزار_قبانی❄️☔️
چشم‌های
گنجشکانی جا مانده از دشت های جنوب
و ستارگانی
باقی مانده از جولای
چشم‌هایت
ته مانده‌ی جلبک های دریایی
و آخرین برگ از مزارع تنباکو.

«عاشقانه های نزار قبانی»🩵☁️
#نزار_قبانی❄️☔️
باد را گفته‌ام
موهایت را
شانه کند
پوزش خواست
که وقتش کوتاه
و موهای تو بلند .

«عاشقانه های نزار قبانی
»🩵☁️
#نزار_قبانی❄️☔️
به هر صورت، فلک اقبال ما را برنمی‌تابد
گمان کرده‌ست خوشبختیم و فکر انتقام از ماست!

#دکلمه🦋
#فاضل_نظری🌱
#سوره👒
Forwarded from خلوتی با خویشتن|ŋσte🦋🤍
امروز وقتی داشتم از دارالعلوم بر می‌گشتم، در کوچه‌گک تنگ رحم خدا بابه، همان راه همیشه‌گیِ من، انگار چوب خدا این بار از آسمان نازل شد و درست به فرق سرم خورد. یادم نمی‌آید درد داشت یا نه؟! در واقع درد داشت و باعث شد چیغ بزنم اما الان به طور عجیبی اصلا یادم نمی‌آید. بیشتر شوکه شده بودم. شروع کردم به دشنام دادن:( خرِ احمقِ بی‌شعور، نمی‌بینی؟)
عینکم افتاده بود‌. هیچی را نمی‌دیدم.
وقتی دستم را از روی سرم دور کردم تازه آنجا بود که متوجه خون روی انگشتانم شدم. خون، با سرعت، تمام صورتم را پوشانده بود.
نمی‌دانم چگونه است؟! تا آن زمان فکر می‌کردم تنها چیزی که انسان را به گریه وا می‌دارد، احساسِ رنج و اندوه است.
فکر می‌کردم تا وقتی این احساس وجود نداشته باشد، حتی اگر فرق سرمان هم پاره شود، گریه کردن احمقانه به نظر می‌رسد.
آن لحظه هیچ حسی نداشتم. حتی درد را آن طور که باید احساس نمی‌کردم. تنها چیزِ وحشتناکِ آن لحظه، تار دیدن دنیای اطرافم بود.
آن لحظه بدون هیچ اندوهی، فقط با دیدن خون به گریه افتادم.
احمقانه گریه می‌کردم و دنبال عینکم می‌گشتم.
جالب تر اینجاست که مسئول این اتفاق هیچ وقت نیامد ببیند چه اتفاقی برای من افتاده است. یا این‌که چرا دارم گریه می‌کنم و یا وقتی صدایش زدم که دارد از سرم خون می‌آید، هیچ واکنشی نشان نداد.
حداقل می توانست عینکم را برایم بدهد. اما او حتی این‌ کار را هم نکرد.
آن لحظه فکر کردم که چقدر انسانیت ترسو و ضعیف است.
تنها چیزی که باعث می‌شد او در آن لحظه هیچ کمکی نرساند، این نبود که واقعا دوست نداشت این کار را انجام بدهد (شاید هم واقعا دوست نداشت)، و یا این‌که انقدر سنگ دل و ظالم باشد، نه!

فکر می‌کنم تنها دلیلش این بود که او توانایی این را نداشت که مسئولیت کاری را که با من انجام داده بود بپذیرد.
برای همین است که می‌گویم«انسانیت ترسو است.»

۱۴۰۳/۶/۳۱
میگه «عاشق بودن برای آدم‌های کسل کننده یک مزیت محسوب میشه.»
«اون میگه آدمها به این خاطر به عشق متوسل میشن که کار بهتری برای انجام دادن ندارن».

«به امید دل بستم»
#لنکالی🌱
More