🌐سنتز سیستماتیک اندیشه مطهری
و شریعتی به عنوان یک نمونه الگوئی / اگر این دو پارادایم در جمهوری اسلامی همراه با هم مورد خوانش انتقادی قرار می گرفت فقه حکومتی در وضعیت مطلوب تری قرار داشت
🔹دکتر سید جواد میری،
دین پژوه و جامعه
شناس♦️ برخی منتقدند که چگونه می توان اندیشه شریعتی را مطهری گونه
و مطهری را شریعتی گونه خوانش کرد؟ منتقدان بر این باورند که این دو پارادایم مبتنی بر مفروضات متفاوتی بنا شده اند
و هر تلاشی برای سنتز سیستماتیک اندیشه های آنان محکوم به شکست است.
♦️اما من بر این عقیده هستم که نه تنها چنین پروژه ای ممکن است بل مطلوب
جامعه امروزی ایران نیز می باشد. اما چگونه می توان این را به انجام رساند؟
♦️ بسیاری از حکماء
و فلاسفه اسلامی
و فقهای اصولی در جهان تشیع در قرن بیستم در نسبت با دو مسئله "ثبات"
و "تحول" به این اجتهاد رسیده اند که برای دوری از جمود
و انجماد
و انحطاط باید به تحولات زمان
و مکان در نسبت با "مقتضیات" التفات بنیادین داشت.
♦️ همین نکته به ظاهر ساده مرز بین بسیاری از فقهای سنتی
و نظریه پردازان "فقه پویا" را در رستای الزامات "فقه حکومتی" متمایز کرده است.
♦️ مطهری یکی از نواندیشانی بود که به مقتضیات زمان
و مکان به جِد التفات داشت. اما این التفات به مقتضیات زمان
و مکان در چارچوب فقاهتی یک اشکال بنیادین دارد که تاکنون فقها
و نواندیشان حوزوی
و مدافعان فقه حکومتی نتوانسته اند به صورت نظری آنرا صورتبندی تئوریک بنمایند.
♦️ به سخن دیگر، با تقابل مطهری
و شریعتی هم از ظرفیت های نظری شریعتی محروم شدیم
و هم از افق های تئوریک مطهری دور افتادیم در حالیکه اگر این دو پارادایم در جمهوری اسلامی همراه با هم مورد خوانش انتقادی قرار می گرفت فقه حکومتی
و پویا در نسبت با دو مفهوم ثبات
و تحول در وضعیت مطلوب تری قرار داشت.
♦️ حال چگونه می توان شریعتی گونه فهم مطهری را ارتقاء بخشید؟
♦️ مطهری به مسئله مقتضیات در نسبت با دو ساحت مکان
و زمان در ذیل حکمت متعالیه التفات بنیادین کرده است ولی آنچه در ملاصدرا
و به تبع آن مطهری مورد غفلت واقع شده است قلمرو جامعوی "زمان"
و "مکان" می باشد که در فقه پویا این دو مفهوم به معنای متافیزیکال زمانمندی
و مکانمندی مفهومینه شده اند در حالیکه زمان جامعوی
و مکان جامعوی دو مقوله متمایز از زمان
و مکان فقهی هستند.
♦️ شریعتی این مسئله را با دو مفهوم "زمان تقویمی"
و "زمان اجتماعی" صورتبندی کرده است که اگر مورد التفات قرار گیرد بسیاری از ظرافت های بنیادین در باب مقتضیات قابل حل می گردد. شریعتی می گوید "
جامعه" ممکن است از نظر تقویمی در عصر حاضر واقع شده باشد ولی از منظر زمان اجتماعی همین
جامعه ممکن است در عصر شکار واقع شده باشد.
♦️ حال با این تمایز مفهومی در پس ذهن شریعتی
جامعه ایران را در مقایسه با
جامعه اروپا از نظر زمان اجتماعی در قرن چهاردهم میلادی ارزیابی می کند ولی می گوید از نظر تقویمی ایران هم در عصر حاضر واقع شده است ولی این "واقع شدگی" بهیچوجه تناسبی با "واقع بودگی" آن ندارد.
♦️ حال وقتی می خواهیم در چنین
جامعه ای حکومت کنیم یا سیاستگذاری
و مدیریت کنیم نمی توانیم صرفاً با ارجاع به مقتضیات زمان
و مکان مسائل بنیادین ایران را به صورت اقناعی اجماع ایجاد کنیم. زیرا از یک سو، ساعت اجتماعی
جامعه ایران شاخصه های قرون وسطایی دارد ولی ساعت تقویمی
جامعه در قرن بیست
و یکم می زند
و این ناسازگاری زمان تقویمی
و زمان اجتماعی نوعی تفاوت وجودی در ساحت زمان تقویمی
و اجتماعی در
جامعه ایران ایجاد کرده است که در پارادایم فقه پویا که زمانمندی
و مکانمندی را متافیزیکال می بیند قابل حل نیست.
♦️ اگر بحث مقتضیات مطهری را در قالب زمان اجتماعی شریعتی طرح کنیم بسیاری از تنگناهای معرفتی مستتر در پارادایم فقه پویا هم قابل طرح
و هم قابل حل خواهد بود.
#دکتر_سید_جواد_میری_دین_پژوه_و_جامعه_شناس#سنتز_سیستماتیک_اندیشه_مطهری_و_شریعتیکانال تلگرامی ساختارهای ایرانی
@Iranianstructures