🔴 #آسیبهای_اجتماعی: استفاده از ظرفیتهای موجود یا متولی شدن آنها
✍ #فرشید_خضری(دکتری جامعه شناسی )
✅ در ایران به دلیل نحوه سازماندهی جامعه و پیامدهای آن یعنی نابرابری، مهاجرت و فقر و محرومیت بهمثابه تجلی فقر شاهد انواع مختلف آسیبهای
اجتماعی به میزان قابلتوجه و گروههای در معرض آسیب هستیم: وابستگی به مواد مخدر، کار کودکان، خشونت علیه زنان و کودکان، حاشیهنشینی و کانونهای آسیب خیز مانند محلههای درونشهری، بیخانمانی، جرائم، کودک همسری، طلاق!، دختران و زنان فرار، روسپیگری، تکدی گری و مواردی ازایندست. اگر فهم رئالیستی از پدیدههای
اجتماعی داشته باشیم میتوان گفت عوامل مختلفی در سطوح مختلف در کارند که امروز شاهد اینهمه از آسیبهای
اجتماعی هستیم. شناخت دقیق این آسیبها بدون شناخت جامعه بهمثابه یک کل و یا نحوه سازماندهی آن امکانپذیر نیست. محققان این حوزه باید به این پرسش پاسخ دهند که چرا در ایران انواع و میزان آسیبهای
اجتماعی زیاد هستند. ازاینرو نمیتوان برای فهم دقیق این مسئله آن را به علیتهای سطح خرد فروکاست، هرچند که برای تبیین آن نیازمند رویکرد نظاممند و چندسطحی هستیم.
✅ در کنار بحرانی شدن آسیبهای
اجتماعی ما شاهد بحرانی شدن مدیریت آنها نیز هستیم. قبل از ورود به این بحث جا دارد که به نکتهای دیگر اشاره شود. باید گفت از آنجای که علل آسیبهای
اجتماعی،
اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی هستند حل آنها نیز مستلزم رویکردهای
اجتماعی و انسانی است. برای حل مسائل انسانی باید از همه ظرفیتهای موجود چه در سطح اجتماعات و چه در سطح نهادها استفاده کرد. استفاده از همه ظرفیتهای موجود به معنای مداخله این ظرفیتها و متولی شدن آنها در حوزههای آسیبهای
اجتماعی نیست. بحرانی شدن مدیریت آسیبهای نیز ناظر بر این مسئله است. به این معنی که امروزه شاهدیم که بسیاری از نهادها چه از جنس دولتی و چه از جنس مردمنهاد بهمنظور گرفتن اعتبار یا بودجه بیشتر در کار حل آسیبهای
اجتماعی هستند: امروزه همه آسیب
اجتماعی حل میکنند. این جنس از اقدامات نهتنها منجر به نتیجه مؤثر نمیشود بلکه به منجر به وخیمتر شدن آنها میشود، چراکه کار در حوزه انسانی نیازمند دانش و تخصص این حوزه، اتخاذ سیاستهای مناسب و تدارک سازوکارهای مناسب برای مدیریت آنها هستیم. اقدامات غیرتخصصی و غیرانسانی تنها باعث سلب اعتماد از جامعه هدف و آسیبپذیرتر کردن آنها میشود.
✅ چه باید کرد؟ در برنامه ششم توسعه به مسئله آسیبهای
اجتماعی توجه ویژهای شد و به همین دلیل در وزارت کشور شورای
اجتماعی تأسیس شد تا با بسیج همه منابع و هماهنگی آنها آسیبها را مدیریت کند. شاید بتوان گفت ایجاد این شورا اضافه کردن دستگاهی موازی به دستگاههای موجود بود چراکه آسیبهای
اجتماعی از قبل متولی داشت اما فاقد کارآمدی مؤثر بود. اینکه چه میزان شورای
اجتماعی در زمینه مدیریت آسیبهای
اجتماعی موفق بوده است نیازمند بررسی دقیق است، اما باید گفت همانند گذشته در زندگی روزمرهمان در گوشه و کنار خیابان شاهد اقشار آسیبدیده و در معرض آسیب هستیم، بیخانمانها، کار کودکان، متکدیان، افراد دارای وابستگی به مواد که در فضاهای عمومی مواد مصرف میکنند و مانند اینها. ما نیازمند ایجاد دستگاهها موازی نیستیم، بلکه باید دستگاههای متولی را تقویت کنیم تا با مدیریت مؤثرتر و منابع بیشتر فعالیت کنند. این دستگاه باید مدیریت آسیبهای
اجتماعی را به عهده بگیرد و ظرفیتهای موجود را بسیج کند، نه اینکه ظرفیتهای موجود به اصلاح دکان باز کنند و متولی آسیبهای
اجتماعی شوند و آسیب
اجتماعی حل کنند. امروزه تقریباً بسیاری از دستگاههای کشور متولی حل آسیبهای
اجتماعی هستند، جتی آنانی که با اقداماتشان درگذشته آسیب
اجتماعی تولید کردهاند. یکی از نتایج عدم تمرکز مدیریت آسیبهای
اجتماعی و بحرانی شدن مدیریت آن استفاده از راهحلهای پیشپاافتاده، دمدستی و غیرانسانی برای حل آنها بوده است.
http://telegram.me/Iranianspa