انجمن آنتی‌تئیست‌های‌ ایران

Channel
Religion and Spirituality
Blogs
Education
Humor and Entertainment
PersianIranIran
Logo of the Telegram channel انجمن آنتی‌تئیست‌های‌ ایران
@Iranian_antitheistsPromote
853
subscribers
1.4K
photos
283
videos
1.64K
links
بر چرخ پادشاهی‌عالم کسی نبود انسان که سجده‌کرد، خدا آفریده‌شد ☆ آرشیو @UnbelieversLectures ☆ کتابخانه‌انجمن @ir_antitheists_Library ☆ ربات انجمن @anti_theistsBot ☆ گروه انجمن @iranian_antitheists_group ☆ وبلاگ رسمی انجمن tiny.cc/anti-theists
To first message
انجمن آنٺی‌ٺئیست‌های‌ ایراךּ

⥪ رضاخان و داستان راه‌آهن

◍ سندی از وزارت‌خارجه بریتانیا
لرد کرزن (Lord Curzon) وزیرامورخارجه بریتانیا در سال‌های پس از جنگ‌جهانی‌دوم و بانی قرارداد استعماری ۱۹۱۹ در کتابش به اسم ایران و قضیه ایران در مورد نیاز بریتانیا به راه‌آهن در ایران، در همان زمان نوشت:
از سال‌های ۱۸۷۰ میلادی به بعد دولت انگلیس در فکر گسترش خط راه‌آهن در ایران بوده است

نیاز انگلستان به راه‌آهن برای دسترسی سریع آنها از بنادر خلیج‌فارس به سواحل دریای خزر و مرز‌های جنوبی روسیه، با وقوع انقلاب سوسیالیستی در روسیه، شدت بیشتری گرفت. بریتانیا به یک راه سهل و ارزان با امنیت بالا در این مسیر احتیاج داشت. طرح‌راه‌آهن‌شمالی‌جنوبی ایران، جوابگوی این نیاز استراتژیک انگلستان بود. از سوی دیگر دکتر مصدق که از مخالفان جدی طرح راه‌آهن شمالی‌جنوبی رضاشاه بود، در خاطرات خود نوشته است:
گفتم هرکس به این لایحه (احداث راه‌آهن) رأی بدهد خیانتی است که به وطن خود نموده است (این حرفم) شاه فقید (یعنی رضاخان)‌ را عصبانی کرد در بادی امر نظریاتم این بود، راه‌آهنی که ترانزیت بین‌المللی ندارد، نه فقط در ایران بلکه در بسیاری ممالک دیگر که عده ساکنان آن کم است، مفید نیست


◍ نقشه راه‌آهن ایران، پیش از رضاخان، کشیده شده بود!
بهرحال، ساختن راه‌آهن شمالی‌جنوبی ایران، سال ۱۳۰۶ شروع شد و به‌گفته مصدق ۱۲ سال طول کشید. درحالیکه نقشه آن راه‌آهن، سال‌ها پیش از ظهور رضاشاه، توسط انگلستان کشیده شده بود و حتی قبل از کودتای ۱۲۹۹ رضاخان، طرح آن، همراه با نقشه‌مسیرش در کتابی به اسم سیاست انگلیس در ایران توسط یک دیپلمات ‌هلندی ساکن ایران در سال ۱۹۱۷ یعنی سال ۱۲۹۶ خورشیدی در آمستردام منتشر شده بود. همین یک سند که اکنون نیز در کتابخانه‌‎سلطنتی بلژیک در دسترس همگانی است، ثابت می‌کند که طرح راه‌آهنی که رضاشاه کشید، یک طرح استعماری از سوی انگلستان برای منافع پیشبرد اهداف خودش بوده است. طرحی که وقتی رضاخان یک قزاق‌‎ساده بوده، تنظیم شده بود!


◍ یک سند تاریخی درباره راه‌آهن ایران
سال ۱۹۱۷ میلادی، اسناد راه‌آهنی که بریتانیا در نظر داشت در ایران احداث کند، در یک کتاب افشاگرانه در هلند منتشر شد. نقشه و اطلاعات آن طرح را سال‌ها بعد یک دانشجوی ایرانی در اروپا به اسم مهندس‌‎عطایی که سال‌های ۱۳۰۵ و ۱۳۰۶ در برلین تحصیل می‌کرده، به دست‌آورد و در سال ۱۳۰۸ خورشیدی به‌عنوان یک طرح استعماری افشا کرد، اما به فاصله کمی آنچنان تحت فشار قرار گرفت که در اتاق انتظار سفارت ایران در برلین خودکشی کرد. بعدها سرمقاله روزنامه مرد امروز شماره ۴۰ مورخ ۲۳ تیر ۱۳۲۴ این مورد را افشا کرد


◍ توضیحات دکتر مصدق
با تمام این اوصاف، رضاخان، راه‌آهن ایران را طبق خواسته بریتانیا و البته با پول مردم فقیر ایران احداث کرد و مطلقا هم نه به حرف مصدق و امثال مصدق گوش کرد و نه به منافع مردم ایران فکر کرد. مصدق در مجلس ششم در این باره نکات مهمی مطرح کرد:
اگر راه‌آهن ما یک فایده ببرد از ترانزیت مال‌التجاره اروپا به آسیا خواهد بود و این خطی که امروز اجازه داده می‌شود ... کاملا برخلاف مصالح مملکت است ... امروز می‌خواهید ۳۰ میلیون پولی را که در دست مردم است و در واقع هستی این ملت و مملکت را به یک راهی صرف کنید، یک قدر دقت کنید

و البته نه استعمار و نه پادشاه، به حرف‌های مصدق گوش نکردند و کار و نقشه ضدایرانی خود را پیش بردند. دکتر مصدق مجددا سال ۱۳۲۴ و به‌ مناسبتی در مجلس، حرف‌های خود پیش از تأسیس راه‌آهن را یادآوری کرد و عمق خیانت رضاخان را تشریح کرد:
همه آقایانی که در دوره پنجم و ششم بوده‌اند می‌دانند که من صحبت کرده‌ام. به‌خاطرشان می‌آید و ورقه کبود هم دادم! من گفتم این راه‌آهن ... باید غرب ایران را به شرق ایران مربوط کند که ترانزیت هم داشته باشد و مال‌التجاره و مسافران اروپا دیگر نباید از بحر احمر و دریای هند بروند به بمبئی! بلکه از این راه، ۳ روزه آنها را ببرند هندوستان. ولی این عملی نشد و من می‌دانستم که این خرجی که می‌شود برخلاف مصالح مملکت است

#ادامه‌دارد


ᴊσɪη υѕ ⥂ @iranian_antitheists
انجمن آنٺی‌ٺئیست‌های‌ ایراךּ

⥪ رضاخان و داستان راه‌آهن

رضاخان هنگام رفتن به تبعیدگاه می‌گفت: شما می‌گویید که به ایران به‌عنوان یک کانال ارتباطی جهت حمل تجهیزات جنگی به شوروی احتیاج داشتید، (دراینصورت) به جای عملیات اگر مرا مطلع می‌ساختید من می‌توانستم تمام راه‌آهن سراسری ایران را در اختیارتان بگذارم!‌


◍ داستان رضاشاه و راه‌آهن در ایران
راه‌آهن‌ایران، حداقل برای ایرانیان و علاقه‌مندان مسأله ایران،‌ یکی از بحث‌برانگیزترین راه‌آهن‌های جهان بوده است. راه‌آهنی که به‌قول روزنامه‌های همان روزگار، تنها راه‌آهنی بود که هیچ‌یک از قطب‌های جمعیتی ایران را به همدیگر وصل نمی‌کرد، خاصیت‌ترانزیت نداشت و تنها ویژگی‌اش، امکان استراتژیکی آن، برای دستیابی به روسیه (شوروی) بود. البته درک واقعیت ایجاد راه‌آهن توسط رضاخان به‌عنوان یک طرح استعماری، نیاز به دید وسیع‌تری دارد.


◍ راه‌آهن، زیرساخت بنیادین وجه تولید جدید
زیرساخت‌های تمدن‌نوین‌غربی و راه‌رشد صنعتی آن، در همان اواخر قرن‌نوزده و اوایل قرن‌بیست عبارت بودند از صنایع ذغال‌سنگ، فلزریزی و تجارت که بدون راه‌‎های‌ارتباطی‌گسترده، پروسه رشدشان متوقف می‌شد. جالب آنکه دوام و بقای زیرساخت‌های راه‌رشد اقتصادی جدید، یعنی صنایع‌ذغال‌سنگ، نفت و فولاد به اضافه تجارت‌‎جهانی، خودشان تماما مشروط بودند به توسعه ۲ عامل زیربنایی مهم‌تر یعنی، راه‌آهن و تلگراف. سرمایه‌داری پیشرفته بدون این ۲ عامل مبنایی، در همان کشور متروپل، در نطفه خفه می‌شد. به بیان دیگر، شبکه راه‌آهن و تلگراف در واقع سلسله‌اعصاب نظم جدید بود که در تمامی محدوده جغرافیایی راه رشد صنعتی، گسترش پیدا می‌کرد و بدون توجه به مرز‌های ملی موجود، پیکره جدیدی متشکل از کشور متروپل و سرزمین‌های تحت‌الحمایه و مستعمره به‌وجود می‌آورد تا بتواند جریان مکیدن منابع مستعمرات به متروپل و رشد کشور مادر را فراهم کرده و امکان برقراری تجارت و بازار مورد نیاز کشور بالادستی را فراهم کند.استعمارگران بیش از آن‌که برای شهروندان خود راه‌آهن ایجاد کنند، برای مستعمراتشان راه‌آهن می‌کشیدند.


◍ نسبت سرعت رشد سرمایه مالی و سرعت گسترش راه‌آهن در مستعمرات
بنا‌به اطلاعات سالنامه آماری ۱۹۱۵ دولت آلمان و بایگانی امور راه‌آهن ۱۸۹۲ سرعت رشد سرمایه‌داری و سرمایه مالی در مجموعه اقتصاد جهانی با سرعت گسترش شبکه‌ راه‎های‌آهن در مستعمرات و کشورهای مستقل و نیمه‌مستقل آسیا و آمریکا رابطه مستقیم داشته است. احداث ۲۰۰ هزار کیلومتر راه‌آهن جدید در مستعمرات و دیگر کشورهای آسیا و آمریکا معنایش بیش از ۴۰ میلیارد مارک سرمایه‌گذاری جدید با شرایط بسیار پرصرفه و با دریافت سفارش‌های پرسود برای کارخانه‌های فولادسازی و غیره بوده است. آمار و ارقام نشان می‌دهند که کشورهای استعمارگر، بیش از آنکه برای خودشان (شهروندان و مالیات‌دهندگان خودشان) راه‌آهن ایجاد کنند، سرگرم احداث راه‌آهن در مستعمرات‌شان بوده‌اند! تا بتوانند مسأله انتقال سریع و کلان منابع معدنی از مستعمره به متروپل و صدور کالا به بازارهای مستعمراتی را به بهترین وجه حل کرده و صدور فولاد تولید شده مازاد را نیز تضمین نمایند


◍ اهمیت راه‌آهن در استراتژی نظامی قدرت‌های استعماری
یک عامل دیگر در ساخت راه‌آهن توسط کشورهای متروپل، نیازهای نظامی استراتژیک آنها بود، مانند راه‌آهن قسطنطنیه - بغداد برای آلمان‌ها یا راه‌آهن ایران برای بریتانیا. در چنین دستگاهی بود که انگلیس‌ها تلاش می‌کردند از طریق راه‌آهنی که با پول مردم ایران ایجاد می‌کنند، خودشان را یا از بنادر جنوبی ایران یا از طریق راه‌آهن بصره - بغداد - خانقین، به دریای خزر یعنی مرز‌ جنوبی رقیبشان روسیه برسانند. احمدشاه با همه بی‌خاصتی‌اش، با این طرح مخالفت کرد ولی رضاخان اجرای آن را به عهده گرفت. حسین مکی در زندگینامه احمدشاه این را مفصل شرح داده است.

#ادامه‌دارد


ᴊσɪη υѕ ⥂ @iranian_antitheists
انجمن آنٺی‌ٺئیست‌های‌ ایراךּ

قصد پریدن کرد
‏​آسمان فریاد زد
‏​طوفان برخواست
‏​تاریکی گریست
‏و ​سوخت پر پرنده‌ای درحال پرواز ...


ᴊσɪη υѕ ⥂ @iranian_antitheists
انجمن آنٺی‌ٺئیست‌های‌ ایراךּ

اگر استاوروگین باور دارد، باور ندارد که باور دارد. اگر باور ندارد، باور ندارد که باور ندارد!


ᴊσɪη υѕ ⥂ @iranian_antitheists
​​​​​​امروز یکی از بهترین روزای زندگیمه. تولد یکی از همونا که بهترینه، مهربون‌ترینه خوش‌قلب‌ترینه، عزیزترینه

درسته گاها باهات بداخلاقی می‌کنم ولی همینم خیلی کیف میده! چون فهمیدم مثل خیلیا نیستی، تو صاف و صادقی، روراستی، مهربونی و خیلی خصوصیات خوب دیگه

عزیزترینم، تو با همه بداخلاقی‌هام ساختی، با همه عصبانیت‌هام، ولی بازم هیچی نگفتی و همیشه کاری کردی وقتی ناراحتم، بخندم. وقتی شادم با شادی‌هام شاد شدی حتی اگه خودت ناراحت بودی. تو همه سختی‌هام کمکم کردی، همیشه با حرفات آرومم کردی. واقعا نمی‌دونم چجوری ازت تشکر کنم

همینجا برای بار هزارم بهت میگم که خیلی دوست دارم. بدون برام خیلی باارزشی، حاضر نیستم ناراحتیت‌ رو ببینم. هیچ وقت نمی‌زارم چیزی ناراحتت کنه. هیچ وقت نمی‌زارم کسی اذیتت کنه. نمی‌زارم کسی از گُل بهت نازک‌تر بگه

همسر عزیزم، روز میلادت آرزو می‌کنم به همه آرزوهات برسی عشق دلم. بهترین‌هارو واست آرزو می‌کنم


یادت باشه من می‌خوام ۱۰۰۰ سالگیت رو ببینم، و باید ور دل خودم باید باشی

تولدت مبارک مهربون‌ترینم

Happy Birthday, Sweet Girl
​​انجمن آنتے‌تئیست‌های ایران


⥪ نطق‌رادیوئی محمدعلی‌فروغی در ۱۵ مهر ۱۳۲۰

نمایندگان ملت موظفند که در قانون‌گذاری و نظارت در اجرای قانون اهتمام ورزند و نمایندگی ملت را وسیله پیشرفت اغراض و هوای نفس و جاه‌طلبی ندانند، وظیفه وزیران این است که خود را مجری قانون و خدمتگزار ملت بدانند و در پیشنهاد قوانین به مجلس و اجرای آن قوانین همواره خیر و صلاح ملت را در نظر داشته باشند وظیفه مستخدمین و کارکنان دولت این است که در اجرای قوانین از روی صحت و درستی وسیله پیشرفت کار وزیران باشند و موجبات آسایش ابنای نوع خود را که مخدومین ایشان هستند فراهم آورند، وظیفه روزنامه‌نگاران این است که هادی افکار مردم شوند و ملت و دولت را به راه خیر دلالت کنند. وظیفه پادشاه این است که حافظ قانون اساسی و ناظر افعال دولت باشد و افراد ملت را فرزندان خود بداند و به مقتضای مهر پدری با آن‌ها رفتار کند و گرفتار و کردار خود را سرمشق مردم قرار دهد. و روی هم رفته وظیفه جمیع طبقات ملت این است که گفتار و کردار خود را با اصول شرافت و آبرومندی تطبیق کنند که چنانکه یکی از حکمای اروپا گفته است اگر بنیاد حکومت استبدادی بر ترس و بیم است بنیاد حکومت ملی بر شرافت افراد ملت است و مخصوصا اگر متصدیان امور عامه شرافت را در اعمال خود نصب‌العین خویش نسازند کار حکومت ملی پیشرفت نمی‌کند. و بالاخره جمیع طبقات باید دست به دست یکدیگر داده در پیش بردن حکومت ملی متفق و متحد باشند که بزرگ‌ترین آفت حکومت ملی اختلاف کلمه و نفاق است.

پس اگر افراد ملت فقط ملاحظات و منافع شخصی را منظور بدارند و حاضر نشوند که یک اندازه از اغراض‌جویی خود را فدای منافع کلی کنند و از راه صلاح خارج شده، به جای اشتغال به امور شرافتمندانه برای پیشرفت اغراض خصوصی وسایل نامناسب از تزویر و نفاق و فتنه و فساد و دسته‌بندی و هوچیگری به کار برند و اگر نمایندگان ملت در قانون‌گذاری یا اجرای قانون اهتمام لازم ننمایند و نمایندگی ملت را وسیله تحصیل یا حفظ منافع شخصی بدانند و عوام‌فریبی را پیشه خود بسازند و دسیسه‌کاری را شعار خود کنند یا معنی نمایندگی ملت را فقط مدعی شدن با دولت بدانند و اگر وزیران وزارت را فقط مایه تشخص و جلب منافع شخصی فرض کنند و اگر روزنامه‌نگاران به جای حقیقت‌گویی و رهبری ملت به راه خیر، روزنامه را آلت هتاکی و پیش بردن اغراض فاسد قرار دهند و اگر پادشاه حافظ قوانین نباشد و افراد ملت را فرزندان خود نداند و سلطنت را وسیله اجرای هوای نفس بسازد و اگر طبقات ملت از طریق شرافت پا بیرون گذارند یا راه اختلاف و نفاق پیش گیرند گذشته از اینکه شخصا مسوول یعنی گرفتار عاقبت وخیم می‌شوند باید حتم و یقین دانست که باز اوضاع این سی و پنج سال گذشته تجدید خواهد شد، کشور و ملت هر روز گرفتار مصیبت و فتنه و فسادی می‌شود و نه تنها آزادی تباه خواهد شد بلکه به دار فنا و نیستی خواهیم رفت و اگر ملت عبرت گرفته باشد و به وظیفه وجدانی خود عمل کند امیدواری می‌توان داشت که روزگار محنت و ذلت سپری شود و دوره شرافت و سعادت و سرفرازی برسد.
این مطالب را که اظهار کردم ممکن است بفرمایید سخن‌هایی مبتذل بود که همه کس می‌داند و گفتن نداشت من هم آرزومندم که چنین باشد یعنی به عمل ثابت کنید که به این حقایق ایمان داشتید در آن صورت من از مبتذل‌گویی دلتنگ نخواهم بود.
فعلا آنچه مسلما مایه امیدواری و اطمینان خاطر ماست وجود مبارک اعلیحضرت همایون شاهنشاهی است که در اندک مدتی که به سریر سلطنت جلوس فرموده‌اند رافت و شفقت و مهربانی نسبت به ملت و حسن‌نیت به مشروطیت را کاملا به منصه ظهور رسانیده‌اند، اکنون باید امیدوار بود که طبقات ملت هم به خوبی امتحان بدهند. اینجانب که گذشته از معلومات کتابی مدت پنجاه سال شاهد جریان امور این کشور و کلیه ممالک روی زمین بوده و به نظر دقت و عبرت در آن‌ها دیده‌ام در این هنگام موقع را مقتضی دیدم بر حسب مسوولیتی که متوجه من شده است این تذکرات را به ابناء وطن عزیز بدهم و قصد دارم اگر موفق شوم بعد‌ها هم در مواقع مقتضی به شرح و بسط جزییات این کلیات بپردازم و در مهمات امور کشور یادآوری‌های لازم را به ملت بکنم. امیدوارم تذکراتم موثر شود و این ملت ستمدیده پس از قرن‌ها رنج و محنت عاقبت روزگار خوش ببینند. انشاءالله

#پایان


Join Us ☞ @iranian_antitheists
​​انجمن آنتے‌تئیست‌های ایران


⥪ نطق‌رادیوئی محمدعلی‌فروغی در ۱۵ مهر ۱۳۲۰

پس از این مقدمات که گمان می‌کنم قابل انکار نباشد می‌پردازم به اصل مطلب و یادآوری می‌کنم که وجود قانون بسته به دو چیز است، یکی قانونگذار و یکی مجری‌قانون و جمع این دو چیز را حکومت یا دولت می‌گوید و چون ملت‌های مختلف را در زمان‌های مختلف به نظر می‌گیریم می‌بینیم حکومت‌های آن‌ها همه و همیشه یکسان نبوده و نیستند، گاهی از اوقات قانون‌گذار و مجری قانون یک نفر بوده و گاهی چند نفر معدود و بعض از ملت‌ها هم بوده و هستند که قانون‌گذاری و اجرای قانون را تمام ملت برعهده گرفته است.

قسم اول حکومت انفرادی و استبدادی است. قسم دوم حکومت خواص و اشراف است و قسم سوم را حکومت ملی می‌گویند که اروپاییان دموکراسی می‌نامند و هر یک از این سه قسم هم اشکال مختلف داشته و دارد که چون مقصود من این نیست که به شما علم حقوق درس بدهم داخل این بحث نمی‌شوم و همین‌قدر می‌گویم ملت‌ها هر چه دانا‌تر و به رشد و بلوغ نزدیک‌تر می‌شوند به قسم سوم یعنی به حکومت ملی متمایل‌تر می‌گردند جز اینکه ملت‌ها چون غالبا دارای جمعیت فراوان و کشور پهناورند نمی‌توانند هر روز یک جا جمع شوند و وظیفه قانون‌گذاری و اجرای قانون را خودشان مستقیما به جا بیاورند. بنابراین بهترین ترتیبی که پیدا کرده‌اند این است که ملت جماعتی را نماینده خود قرار دهد که به نام او قانون‌گذاری کنند و مجمع آن نمایندگان را ما مجلس شورای ملی نامیده‌ایم و مجلس هم چند نفر را برای اجرای قانون اختیار می‌کند که هیات وزیران نامیده می‌شود و این هر دو جماعت در تحت ریاست عالیه یک نفر هستند که اگر او انتخابی باشد رییس‌جمهوری نامیده می‌شود و اگر دایمی و موروثی باشد پادشاه است.
شما ملت ایران به موجب قانون اساسی که تقریبا سی و پنج سال پیش مقرر شده است دارای حکومت ملی پادشاهی هستید اما اگر درست توجه کنید تصدیق خواهید کرد که در مدت این سی و پنج سال کمتر وقتی بوده است که از نعمت آزادی حقیقی یعنی مجری و محترم بودن قانون برخوردار بوده باشید و چندین مرتبه حکومت ملی یعنی اساس مشروطیت شما مختل شده است. آیا فکر کرده‌اید که علت آن چیست؟
من برای شما توضیح می‌کنم علت اصلی این بوده است که قدر این نعمت را به درستی نمی‌دانستید و به وظایف آن قیام نمی‌کردید و بسیاری از روی نادانی و جماعتی از روی غرض و هوای نفس از شرایطی که در حکومت ملی باید ملحوظ شود تخلف می‌کردند.
شرایطی که در حکومت ملی باید ملحوظ باشد چیست؟ فراموش نکنید که معنی حکومت ملی این است که اختیار امور کشور با ملت باشد و البته می‌دانید که هر کس اختیاراتی دارد در ازای آن اختیارات مسوولیتی، متوجه او می‌شود.
پس اگر به مقتضای اختیارات خود چنانکه وظیفه وجدانی حکم می‌کند عمل نکند مسوول واقع می‌شود و معنی مسوول واقع شدن همیشه این نیست که کسی از او سوال و بازخواست کند، مسوول واقع شدن غالبا به این است که شخص گرفتار عاقبت وخیم می‌شود، اگر مخلوقی نباشد که از او بازخواست کند خالق از او بازخواست خواهد کرد، بازخواست خالق را هم همیشه به روز قیامت نباید محول نمود، غالبا بازخواست خالق در همین زندگانی دنیا واقع می‌شود و شخص جزای عمل خود را می‌بیند و چنانکه گفته‌اند:
از مکافات عمل غافل مشو
گندم از گندم بروید جو ز جو


اکنون ببینیم اگر ملت در اختیارات خود به مقتضای وظیفه قانونی و وجدانی عمل نکند چگونه مسوول واقع می‌شود، طبقات ملت مختلفند و هر کدام در عمل حکومت ملی وظیفه خاص دارند، عامه مردم موظفند که در انتخاب نمایندگان خود برای مجلس شورای ملی اهتمام داشته و نمایندگان صالح انتخاب کنند و پس از انتخاب مراقب رفتار آنان باشند و افکار صالح یعنی عقاید آزادی‌خواهی یعنی قانون‌خواهی یعنی میهن‌دوستی نمایش دهند و معتقد باشند که خیر عموم خواستن بر اعمال اغراض شخصی مقدم است و هر فرد از افراد ملت مکلف است شغل و حرفه مشروع آبرومندی مطابق استعداد خود اختیار کند و در انجام آن بکوشد

#ادامه‌دارد


Join Us ☞ @iranian_antitheists
​​انجمن آنتے‌تئیست‌های ایران


⥪ نطق‌رادیوئی محمدعلی‌فروغی در ۱۵ مهر ۱۳۲۰

برادران و هم‌میهنان عزیزم، به حمدالله به فضل خداوند در سایه توجه شاهنشاه‌جوان جوانبخت بار دیگر پابه دایره آزادی گذاشتید و می‌توانید از این نعمت برخوردار شوید البته باید قدر این نعمت را بدانید و شکر خداوند را به جا آورید.

از رنج و محنتی که در ظرف سی چهل سال گذشته به شما رسیده است امیدوارم تجربه آموخته و عبرت گرفته و متوجه شده باشید که قدر نعمت آزادی را چگونه باید دانست و معنی آزادی را دریافته باشید. در این صورت می‌دانید که معنی آزادی این نیست که مردم خودسر باشند و هرکس هرچه می‌خواهد بکند، در عین آزادی قیود و حدود لازم است، اگر حدودی در کار نباشد و همه خودسر باشند هیچکس آزاد نخواهد بود و هرکس از دیگران قوی‌تر باشد آنان را اسیر و بنده خود خواهد کرد. قیود و حدودی که برای خودسری هست‌‌ همان است که قانون می‌نامند پس مردم وقتی آزاد خواهند بود که قانون در کار باشد و هرکس حدود اختیارات خود را بداند و از آن تجاوز نکند. پس کشوری که قانونی ندارد یا قانون در آن مجری و محترم نیست مردمش آزاد نخواهند بود و آسوده زیست نخواهند کرد. این حقیقتی است بسیار ساده و روشن و هیچکس منکر آن نمی‌شود، اما متاسفانه کمتر کسی به این حقیقت ایمان دارد زیرا که غالبا می‌بینیم مردم حدود یعنی قانون را برای دیگران لازم می‌دانند اما رعایتش را برای خودشان واجب نمی‌شمارند.
اگر هرکس معتقد بود که رعایت حدود قانون تنها نسبت به دیگران واجب نیست بلکه نسبت به خود او هم واجب است، تخلف از قانون واقع نمی‌شد و حال آنکه ما هر روز می‌بینیم بسیاری از اشخاص از قانون تخلف می‌کنند و کمتر کسی است که متوجه باشد که اگر من تخلف از قانون را از طرف خود جایز بدانم دلیلی ندارد که دیگران هم تخلف از قانون را از طرف خودشان جایز ندانند. در اینصورت تخلف از قانون امری رایج و شایع خواهد بود و‌‌ همان نتیجه دست می‌دهد که گفتیم یعنی آسایش از همه سلب می‌شود. متاسفانه بسیاری از مردم چنین‌اند که هر وقت بتوانند زور بگویند، می‌گویند غافل از اینکه اگر بنابه زورگویی باشد امروز من می‌توانم به زیردست خود زور بگویم اما فردا زبردستی پیدا می‌شود که به من زور بگوید پس همین کس که امروز زور می‌گوید فردا دچار زبردست‌تر از خود می‌شود، آنگاه آه و ناله می‌کند و به این ترتیب دنیا درست مصداق گفته شیخ سعدی می‌شود که می‌فرماید:
ببری مال مسلمان و چو مالت ببرند
داد و فریاد برآری که مسلمانی نیست

پس اولین سفارشی که در عالم خیرخواهی و مهین‌دوستی به شما می‌کنم این است که متوجه باشید که ملت آزاد آن است که جریان امورش بر وفق قانون باشد و بنابراین هر کس به قانون بی‌اعتنایی کند و تخلف از آن را روا بدارد دشمن آزادی است یعنی دشمن آسایش ملت است

یک نکته دیگر هم در این باب می‌گویم و به مطلب دیگر می‌پردازم و آن این است که شما شنوندگان من یقین دارم بسیار شنیده‌اید که از تمدن و توحش و ملل متمدن و وحشی سخن می‌گویند آیا درست فکر کرده‌اید که علت متمدن کدام است و ملت وحشی چیست؟ گمانم این است که بعضی از شما خواهند گفت ملت متمدن آن است که راه‌آهن و کارخانه و لشگر و سپاه و تانک و هواپیما و از این قبیل چیز‌ها دارد و ملت وحشی آن است که این چیز‌ها را ندارد و یا ‌خواهند گفت ملت متمدن آن است که شهر‌هایش چنین و چنان باشد، خیابان‌هایش وسیع و آسفالته، خانه‌هایش چند اشکوبه باشد و قس‌علیهذا. البته ملل متمدن این چیز‌ها را دارند اما من به شما می‌گویم بدانید که این چیز‌ها فروع تمدنند اصل تمدن نیستند. اصل تمدن این است که ملت تربیت داشته باشد و بهترین علامت تربیت داشتن ملت این است که قانون را محترم بدارد و رعایت کند، اگر این اصل محفوظ باشد آن فروع خودبه‌خود حاصل می‌شود اما اگر ملتی قانون را محترم ندارد هر قدر از آن چیز‌ها داشته باشد نه می‌توان گفت تربیت دارد و نه می‌توان گفت متمدن است، آن چیز‌ها هم عاقبت از دستش می‌رود

#ادامه‌دارد


Join Us ☞ @iranian_antitheists
انجمن آنٺی‌ٺئیست‌های‌ ایراךּ

⥪ نطق‌رادیوئی محمدعلی‌فروغی در ۱۵ مهر ۱۳۲۰


ᴊσɪη υѕ ⥂ @iranian_antitheists
انجمن آنٺی‌ٺئیست‌های‌ ایراךּ

از دید من تجاوز، بردگی، کودک‌آزاری و نسل‌کشی همواره اشتباه است. و به همین سادگی، من با اخلاق‌تر از خدای تو هستم

ᴊσɪη υѕ ⥂ @iranian_antitheists
انجمن آنٺی‌ٺئیست‌های‌ ایراךּ

در زمان استالین، مردی در میدان سرخ مسکو کتاب پخش می‌کرد، KGB او را دستگیر کرد، بعد از بازرسی کتاب‌ها دیدند تمام کتاب‌هایی که پخش کرده سفید است. از او پرسیدند، این‌ها چیست؟ چرا کتاب‌های سفید و بدون نوشته را پخش می‌کنی؟ جواب داد: چیزی برای نوشتن نمانده است. همه چیز مثل روز روشن است

ᴊσɪη υѕ ⥂ @iranian_antitheists
انجمن آنٺی‌ٺئیست‌های‌ ایراךּ

وقتی طناب‌دار، مشتاق گلو باشد
وقتی نماز قاضی دِه بی‌وضو باشد
یا یک زن بدکاره جرمش رنگ‌مو باشد
یعنی که پای عدل و احسان سخت می‌لنگد

وقتی خدا بر بندگانش زجر می‌بارد
وقتی که آتش از گلوی ابر می‌بارد
یا اینکه جای اختیارش جبر می‌بارد
یعنی که پای ادعامان سخت می‌لنگد

وقتی که دست‌کدخدا دربند و زنجیر است
وقتی جواب حرف‌منطق، جوخه‌تیر است
یا هر عذاب و هر بلا تقصیر تقدیر است
یعنی که پای کفر و ایمان سخت می‌لنگد


ᴊσɪη υѕ ⥂ @iranian_antitheists
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
انجمن آنٺی‌ٺئیست‌های‌ ایراךּ

زن که باشی تو‌سرزمین من باید عادت کنی به دلتنگی
باید عادت بدی خودت رو به زندگی تو‌ شرایط جنگی
زن که باشی همیشه تو فکر شال‌ سرخورده از سرت‌هستی
یا پدر تا همیشه مالکته یا از اموال شوهرت هستی

سر هر پیچ کهنه تاریخ دستی مردونه پرپرت می‌کرد
ینفر روسریت و برمی‌داشت یکی چادرسیاه سرت‌می‌کرد
تو ولی از نفس نمی‌افتی دل به روزای خوب می‌بندی
زندگیت به گوله می‌بندن روسریت و به چوب می‌بندی

زن که باشی تو‌سرزمین من حق تو‌‌ با کسی برابر نیست
دلخوش وعده بهشت نباش هیچ‌چیز زیر پای مادر نیست
شک‌ نکن خیلی بیشتر از اونکه روت حسابی نکرد می‌ارزی
بار این زندگی رو دوش توئه اما نصف یه مرد می‌ارزی

سر هر پیچ کهنه تاریخ دستی مردونه پرپرت می‌کرد
یه نفر روسریت و برمی‌داشت یکی چادر‌سیاه سرت میکرد
تو ولی از نفس نمیافتی دل به روزای خوب میبندی
زندگیتو به گوله می‌بندن روسریت و به چوب می‌بندی


ᴊσɪη υѕ ⥂ @iranian_antitheists
انجمن آنٺی‌ٺئیست‌های‌ ایراךּ

مدرکی برای اثبات فرگشت (شباهت علی‌بن‌ابیطالب امام‌اول‌شیعیان و یک گوریل!)


ᴊσɪη υѕ ⥂ @iranian_antitheists
⥪ جعلیات تاریخی پیرامون شخصیت سلمان‌فارسی


از جعل‌های رایج افراد ناسیونالیست افراطی این است که میگویند اسلام را اساسا سلمان فارسی ساخته است، میگویند او از شاهزادگان یا درباریان دربار ساسانیان بوده است و با هدف براندازی حکومت ساسانی اسلام را میسازد تا در پی آن بدینسان ایران را نابود کند ...


ادامه این مقاله را از اینجا بخوانید


ᴊσɪη υѕ ⥂ @iranian_antitheists
​​​​انجمن آنٺی‌ٺئیست‌های‌ ایراךּ


هری‌پاتر وجود دارد

⥪ وجود و ثبوت
فیلسوف‌اتریشی آلکسیوس‌ماینونگ (۱۹۲۰- ۱۸۵۳) نظریه‌ای درباره‌ اشیا مطرح کرد که نوری بر مسئله‌ گزاره‌های وجودی‌سلبی می‌اندازد. او پیشنهاد کرد که بعضی اشیایی که وجود ندارند، از نوعی هستی برخوردار هستند. این اشیا بیشتر ثبوت دارند تا وجود

بیاییم این مسئله را بیشتر باز کنیم. طبق نظر ماینونگ، اشیای زیر همه وجود دارند: صندلی‌ها، درخت‌ها، سنگ‌ها، بلندقدترین‌انسان در جهان، کوچکترین عدد اول، کوه‌طلا و هری‌پاتر. اما آن‌ها همه، نوع وجود یکسانی ندارند. چهار شی اول، وجود مکانی زمانی دارند. آن‌ها وجود دارند. سه شیء باقی‌مانده، نوع وجودشان غیر مکانی زمانی است. آن‌ها ثبوت دارند. همه‌ اشیا چه وجود داشته باشند چه ثبوت، ویژگی‌های مشخصی دارند. این حرف به این معنی است که ما جمله‌هایی حقیقی درباره‌ آن‌ها می‌سازیم. برای مثال، بلندقدترین مرد در جهان، بلند قد است، کوچکترین عدد اول زوج است و غیره

نظریه‌ی ماینونگ راه‌حل خیلی راحتی برای مسئله‌ گزاره‌های وجودی‌سلبی فراهم می‌کند. دوباره جمله‌ هری‌پاتر وجود ندارد را در نظر بگیرید. این جمله به چه چیزی اشاره می‌کند؟ به عین یا متعلق هری‌پاتر. چه چیزی درباره‌ این عین می‌گوید؟ اینکه این عین وجود ندارد. این جمله صریحا حقیقت دارد. عین هری‌پاتر وجود ندارد، ثبوت دارد.

شایان ذکر است که ماینونگ همچنین مدعی است که عین‌هایی هستند که نه وجود دارند و نه ثبوت. برای مثال، مربع دایره. مثل همه‌ عین‌ها، مربع دایره هم ویژگی‌هایی دارد. شما می‌توانید جمله‌هایی حقیقی درباره‌ی آن درست کنید، مثلا بگویید: مربع دایره، مربع است و یا مربع دایره، دایره است. اما این ویژگی‌ها متناقض هستند. بنابراین، این یک عین غیرممکن است و هیچ وجودی ندارد.


⥪ ابطال‌گری راسل
نظریه‌ ماینونگ فوق‌العاده مشغول کننده از کار درآمد و مدتی رواج پیدا کرد. اما عاقبت فیلسوف و منطق‌دان شهیر بریتانیایی، برتراند راسل، آنرا از چشم‌ها انداخت
راسل می‌گفت وقتی متفکرانی مانند ماینونگ برای اسب‌تک‌شاخ، کوہ‌طلا، یا در مورد ما، هری‌پاتر، نوعی وجود فرض می‌کنند، توسط دستور زبان گمراه می‌شوند. آن‌ها فکر می‌کنند که چون می‌توانند قضایایی حقیقی درباره‌ چنین چیزهایی بسازند، پس آن‌ها باید نوعی وجود منطقی داشته باشند.

اما بنابر شرح راسل، هری‌پاتر به هیچ نوع موجودی اشاره نمی‌کند، یعنی نوعی موجود غیرمکانی-زمانی. بلکه به صورت یک توصیف، عمل می‌کند و کارکردش، توصیفی است. جمله‌ هری‌پاتر وجود دارد، به این معنی است که چیزی (و فقط یک چیز) وجود دارد که پسر جادوگر است و از مشخصات او این‌هاست که اثر زخمی به شکل صاعقه روی پیشانی اوست، در مدرسه‌هاگوارتز حضور دارد، صاحب جغدی به نام هدویگ است و امثال این‌ها. به همین ترتیب، جمله‌ هری‌پاتر وجود ندارد هم معنی‌اش این است که هیچ‌چیزی وجود ندارد که ما به‌ازا یا مصداق توصیف پسر جادوگر باشد که اثر زخمی به شکل صاعقه روی پیشانی اوست، در مدرسه‌ هاگوارتز حضور دارد، صاحب جغدی به نام هدویگ است و امثال این‌ها. این جمله هم صریحا راست است چون هیچ چیزی در دنیای واقعی نیست که ما به ازای آن توصیف باشد. پس بنابر نظر راسل، هری پاتر اصلا نه وجود دارد و نه حتی ثبوت

#پایان


ᴊσɪη υѕ ⥂ @iranian_antitheists
​​​​انجمن آنٺی‌ٺئیست‌های‌ ایراךּ


هری‌پاتر وجود دارد

هری پاتر وجود دارد، دلیلش به این ترتیب است:
درباره‌ی جمله‌ هری‌پاتر وجود دارد فکر کنید. این جمله درباره‌ چیست؟ روشن است که درباره‌ هری‌پاتر است. اما این جمله فقط در صورتی می‌تواند درباره چیزی باشد که ما به ازای آن، در عالم خارج وجود داشته باشد. بنابراین جمله‌ هری‌پاتر وجود ندارد خودش خودش را نفی می‌کند، و هری پاتر وجود دارد.

ممکن است در اعتراض بگویید که جمله‌ هری‌پاتر وجود ندارد اصلا درباره‌ هری‌پاتر نیست؛ اصلا درباره‌ی چیزی نیست. اما اگر این جمله درباره چیزی نیست، پس هیچ چیز نمی‌گوید. ولی روشن است که چیزی می‌گوید. پس در هرحال، باید درباره‌ چیزی باشد - یعنی هری‌پاتر

ممکن است از راه دیگری وارد شوید و بگویید بله، این جمله درباره‌ چیزی است، ولی در‌باره‌ پسر جادو‌گری گوشت و پوست و خون دار نیست، بلکه درباره‌ ایده یا تصور ذهنی هری‌پاتر است. اما در اینصورت، جمله‌ هری‌پاتر وجود ندارد آشکارا نادرست خواهد بود، چون هری‌پاتر به عنوان یک تصور ذهنی، قطعا وجود دارد. پس هرگز حقیقت ندارد که بگوییم هری‌پاتر وجود ندارد. بنابراین هری‌پاتر وجود دارد


⥪ مربع دایره و بابانوئل
این، راهی نه خیلی جدی برای معرفی یک مسئله‌ فلسفی جدی بود: مسئله‌ گزاره‌های‌وجودی‌سلبی

یک گزاره‌وجودی‌سلبی، گزاره‌ای است که وجود چیزی را نفی می‌کند. مثل این جمله‌ها: هری‌پاتر وجود ندارد، هیچ بابانوئلی وجود ندارد، مربع دایره وجود ندارد و هیچ بزرگترین عدد اولی وجود ندارد
از روزگاران‌قدیم، جملاتی نظیر این‌ها ذهن فلاسفه را سخت به خود مشغول می‌کردند. چون با اینکه به نظر بدیهی می‌رسد که بعضی از آن‌ها راست هستند، با تأمل معلوم می‌شود که هیچ یک از آن‌ها حقیقت ندارند. مسئله این است که برای اینکه بگویید چیزی وجود ندارد، مجبورید جمله‌ای درباره‌ آن بگویید. مجبورید به آن اشاره بکنید و به آن ارجاع بدهید. ولی نمی‌توانید به چیزی اشاره کنید که وجود ندارد. پس در خود عمل انکار وجود یک چیز، ظاهرا تأیید کرده‌اید که آن چیز وجود دارد

#ادامه‌دارد


ᴊσɪη υѕ ⥂ @iranian_antitheists
انجمن آنٺی‌ٺئیست‌های‌ ایراךּ


انّا لله و انّا اليه راج کاپور

درگذشت شادی‌آفرین‌ آیت‌الله تمساح‌یزدی را در آغاز سال نو میلادی به پيشابراه امام‌زنان، حضرت ولی‌قصر (اکل النّاس فرجها الطيف) تبريک و تسليت عرض نموده، توفيق قبولی طاعات و عبادات نائب آن حضرت را از همه مرضای اسلام مسألت دارم

و من الله التّوقیف و علیه التّکان‌تکان


ᴊσɪη υѕ ⥂ @iranian_antitheists
More