اعتدال برای عدالت

#فمینیسم
Канал
Логотип телеграм канала اعتدال برای عدالت
@Iran_NazismПродвигать
65
подписчиков
3
фото
1
видео
5
ссылок
ملی‌گرا، میهن‌پرستی، زرتشت‌گرا، پان‌ایرانیسم... ضدگلوبالیسم دینی(یهود و اسلام) ضد گلوبالیسم مارکسیستی و صهیونیستی، ضد دموکرات‌های چپولیست، ضد lgbt، ضدچپ بهاییت وهابییت
چرا #فمینیسم پاسخگوی مسائل و مشکلات زنانِ ایرانی نیست و بازتولیدِ همان ستیز طبقاتیِ #مارکسیستی است؟

پس از تحولات ناشی از انقلاب ضد سلطنتیِ فرانسه، در جهان غرب در خصوص مباحث ناشی از مناسبات میان زنان و مردان مورد پرسش قرار گرفت. اصطلاحاتی همچون فمینیسم یا فمینیست، تا اواخر قرن نوزدهم هنوز وارد نظام واژگانی نشده بودند. اصطلاح فمینیسم و در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم آشکارا وجه سیاسی-اجتماعی پیدا کرد.
اساسا جنبش سیاسی-اجتماعی فمینیسم و تئوری‌های آن، تا حد زیادی درصدد تحمیل روایت خاصی از فمینیسمِ "زنان مرفه سفید پوست جهان اولی" به عنوان یک روایت معتبر و موثق است. در حالی که تجربیات و تفاوت‌های فراوان میان روایات گوناگون زنان در جای جای کره زمین را در دست داریم. ما صداهای مختلفی از زنان بایستی داشته باشیم و داریم.
تجربه‌ای که ما از زن ایرانی سراغ داریم، روایت متفاوتی است که هزاران سال پیش از ظهور فمینیسم در ایران زنان پادشاه، مهندس، و فرمانده ارتش و غیره میشده‌اند و در زندگی خصوصی خود بر پایه قوانین مدنی و دینی، حق انتخاب همسر و استقلال اقتصادی داشته‌اند. اساسا روایت به اسارت رفتن زن ایرانی ریشه در اشغالِ تازیان در 1400 سال پیش دارد که همراه با حاکم شدن فقه اسلامی، شان و عظمت جایگاه و مقام زن ایرانی که در پهنه ایرانشهر داشتند، سقوطِ آزاد کرد.
اما طرد زنان در جامعه‌ی اروپایی پیامد تکامل ویژه و به نسبت بدویِ نهادهای سیاسی در قلمرو یونان و روم باستان بود که در این جوامع سیاست را به جنگ و خشونت نظامی فرو میکاست و به این ترتیب، زنان را از دایره‌ی مداخله در آن بیرون میگذاشت، به طوری که موج نخست جنبش فمینیستی در تاریخ اروپا در پی پاسخگویی به نیازهای این جوامع و در شرایط تاریخی خاص مذکور ظهور پیدا کرد. در ادامه‌ی این جنبش، موج دیگری در دهه 1960 آغاز شد که ماهیتی شورشی، انقلابی، چپگرایانه داشت. این موج، جنبش زنان را در کنار جنبش حقوق رنگین پوستان و همجنس‌گرایان، مهاجران و جنبش حقوق مبتلایان به بیماری‌های روانی، قرار میداد.
این جنبش، در تمام امواج خود، وجوه اشتراکی را در بر میگیرد که عبارتند از:
نخستین وجه این است که یک زیرسیستم مستقل و مجزای اجتماعی وجود دارد که از زنان تشکیل شده است و نسبت به زیرسیستم رقیب، که مردانه است، استقلال کارکردی دارد به طوری که منافع و اهدافِ این دو زیرسیستمِ جنسی ناسازگار اند.از این رو با دو واحد رقیب و مخالف سر و کار داریم که باهم درگیری و بعضا دشمنی هم دارند. این برداشت در واقع بازتاباندن و بازتولید و تعمیم دادنِ مفهوم جنگ طبقاتیِ مارکسیستی است که در قالبِ یک ظرف جنسیتی ریخته شده است.
وجه دوم این است که چنین القا میکند که زنان در غرب آزادتر از زنان دیگر کشورها و سرزمین‌ها هستند. این یعنی جایگاه زنان اروپایی در طول تاریخ اصولا و همواره برتر و والاتر از زنان در تمدن ایرانی بوده است.
وجه نخست، دربردارنده‌ی مفروضه‌ای زاهدانه و خشک نگرانه است که زنان و مردان را صاحب سرشت متضاد و تفرقه انگیز میداند و هیچ نشانی از دیالکیتک همبستگی ساز و همکاری جویانه میان زن و مرد در آن دیده نمیشود. این باور بعدها در مسیحیت قرون وسطی نیز جایگیر شد و دوام یافتن این باور و اندیشه در نگرش های فمنیستی نیز از همین جا بر می خیزد. یک برداشت کاملا ستیزه گرانه و تفرقه انگیز که در اندیشه فمنیستی از دل قرون وسطی جاساز شده است.
وجه سوم اشتراکات در اندیشه های فمنیستی، یک برداشت استعمارگرایانه که در خود برتربینی اروپایی در قرون وسطی ریشه دارد و در قرن نوزدهم با صورت بندی‌های علمی و عقلی بازسازی و مدرن سازی شده است. اگر تاریخ #ایرانشهر و اروپا را در کنار هم بگذاریم و رخدادهای هم زمان و قوانین موازی را مطالعه کنیم، در می‌یابیم که استبداد سیاسی و خودکامگی سلاطین و حکام اروپایی حتا در قرون نوزدهم و بیستم بسیار بیش از ایران‌زمین در همان زمان بوده است. بنابراین مفروضات و پیش داشت‌های اندیشه فمنیستی کاملا متعصبانه، نژادستیزانه، و نادرست هستند، که خود جای بحث و نکات فراوان دارد که به مرور مطرح و موشکافی خواهند شد.

T.me/Nationalism_IRANY