▪️ اسماء الله الحسني، صفاتى براى الله يا نام بتهاى عرب؟
#قسمت_ششمقرطبی در ادامه می افزاید که یهودیان گفتند اسم هایی را که در قرآن در مورد خدا می شنویم در تورات هم زیاد آمده است غیر از اسم
الرحمن.
پس محمد براى پاسخگويى به اين ادعاى يهوديان آیه ٦٠ از سوره فرقان را براى آنها قرائت كرد:
وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اسْجُدُوا لِلرَّحْمَنِ قَالُوا وَمَا الرَّحْمَنُ أَنَسْجُدُ لِمَا تَأْمُرُنَا وَزَادَهُمْ نُفُورًا ﴿۶۰﴾
#ترجمه:
چون به آنان گفته شود [خداى] رحمان را سجده كنيد مى گويند رحمان چيست آيا براى چيزى كه ما را [بدان] فرمان مى دهى سجده كنيم و بر رميدنشان مى افزايد.
نتیجه ای که از تفاسیر بر می آید این است که در جای جای قرآن, کلمه
#الرحمن برای اعراب شناخته شده نبوده است و لا اقل برای اعراب قریش در شهر
#مکه، نام
الرحمن بعنوان یک الهه شناخته شده نبوده است
ازينرو قرآن در
#سوره_رعد آیه ٣٠ می گوید:
وَهُمْ يَكْفُرُونَ بِالرَّحْمَنِ یعنی آنان به رحمن کفر می ورزند و یا در
داستان صلح حدیبیه آن زمان که محمد در صدر صلح نامه بسم الله
الرحمن الرحیم را نوشت نماینده قریش گفت ما رحمن را نمی شناسیم.
امّا سوال اینکه رحمن که بوده و کجا می تواند باشد؟
بنا بر قاعده ای که اسماء الحسنی غالبا برگرفته از نام الهه ها و معبود های عرب است پس محمد چگونه و از کجا اسم
الرحمن را منتسب به الله می کند حال آنکه برای حداقل قریش و اهل مکه این مفهوم از اله غریب است!
چطور است که آن ها به کلمه الرحیم بعنوان اله اعتراض نمی کنند؟
آیا می توان گفت محمد این نام را از پیش خود اختراع کرده است؟
این فکر اعراب که گمان کرده اند محمد در دعای خود اسم مردی به نام رحمن از یمامه را تکرار می کند هم باید نظریه ای باطل باشد.
با مراجعه به تاریخ اعراب قبل از اسلام می بینیم که برای برخی قبایل عرب اتفاقاً
الرحمن شناخته شده بود و در تلبیه حج بت پرستان قیس عیلان و عک و اشعریین،
الرحمن بکار می رفته، بعنوان مثال تلبیه قیس عیلان در حج چنین بوده است و
#یعقوبی در تاریخ خود جلد ١ صفحه ٢٥٥ به آن چنین اشاره می کند:
لبیک اللهم لبیک، لبیک أنت
الرحمن، أتتک قیس عیلان راجلها و الرکبان.
یا عک و أشعریین چنین تلبیه می نمودند.
ادامه دارد.....
https://t.center/Iamkheradgera