شاهرخ مسکوب: یک ذهن زیبا
در میان روشنفکران ایرانی شاهرخ مسکوب – در کنار مصطفی رحیمی و محمد مختاری – از حیث صداقت فکری، بداعت نظری و شرافت اخلاقی به نظرم چهرهای تکین میرسد که با وجود اسم و رسم ظاهراً شناختهشدهاش و نقلقولهایی که اینجا و آنجا از او میشود و ارجاعات جستهگریختهای که به کارهایش میدهند هنوز عمیقاً ناخوانده و قدرندیده مانده است، همپای آن دوی دیگر. مسکوب آمیزهی درخشانی است از اِشرافی چشمگیر به تاریخ و ادبیات ایران به موازات آگاهی گسترده از ادبیات و فلسفهی غرب (به ویژه تراژدی یونانی و تراژدیپژوهیهای ملازم آن) که به مدد روح ناآرام و مرام جستجوگرانهاش او را از بند راستکیشیهای متعصبانهی «روشنفکر همهچیزدان»ی که خوش دارد ادای پیامبرانِ هدایتگر تودهها را درآورد، رها ساخته بود تا در نهایتِ تواضع و جدیتِ توأمان زندگیاش را وقفِ ابداع افقهای نوظهور اندیشیدن به میراث تاریخی ایران کند. 23 فروردین، دو روز قبل، سالروز درگذشت مسکوب بود، در غربتِ تبعیدِ دردناکش به کوچهپسکوچههای ناخویشاوندِ فرانسه. برای تجدید دیدار با او و ادای احترام به «کارنامهی ناتمام»ش، دو فراز از کتابهایش را اینجا به اشتراک گذاشتهام.
@Prolegomena