آخرالزمان بدلی
سرمقاله هممیهن
۱۸ دی ۱۴۰۳
به قول مظفرالدین شاه؛ «همه چیزمان باید به همه چیزمان بیاید». ازاینرو و از آنجا که سیاست در ایران اغلب بدلی است، به نظر میرسد مدعیان «ظهورگرایی» در ایران هم بدلی هستند. منظور این نیست که مدعیان قبلی واقعی بودند؛ آنان هم جعلی و فیک بودند، ولی شکلگیری و رشد و گسترش آنها مبتنی بر زمینههایی بود که موجب شکلگیری حرکتهای آخرالزمانی ولو نادرست میشد.
رویکردهای آخرالزمانی بهطور معمول در شرایطی اجتماعی شکل گرفته و گسترش مییابند که جامعه با بحرانهای عمیق، ناامنی، بیثباتی یا تغییرات شدید مواجه است.
بحرانهای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، دینی و... چون تورم شدید، فقر و بیکاری گسترده و قحطی، جنگ، فروپاشی، بیماریهای مرگبار، عبور از گزارههای ارزشی و دینی موجود، مردم را در بنبست فکری و راهبردی قرار میدهد.
🔹در چنین شرایطی، افراد از آینده خود نگران شده و میترسند و درعینحال، راهحلی هم ندارند؛ به همین دلیل غیرمنتظره نیست که به دنبال مفری برای رستگاری و پیدا کردن امید از طریق یک تغییر رادیکال مانند ظهور یک منجی باشند. این باورها میتوانند به افراد کمک کنند تا با ترسها و ناامیدیهای خود کنار بیایند و امید به یک آینده بهتر یا رستگاری نهایی را در خود زنده نگه دارند. این رویکردها گاهی میتوانند به دو گونه از رفتار متناقض «افراطگرایی» یا «انزواگرایی» منجر شوند.
تقریباً اغلب جنبشهای آخرالزمانی در شرایط کمابیش مشابهی شکل میگیرند و گسترش مییابند و البته آنها طبعاً ضد وضع موجود هستند. وضعیت چنین گرایشی در ایران امروز بهصورت بدلی درآمده است. برخی از منتظران ناجی موعودشان را در دخالت خارجی میبینند. ولی بخش جالب این پدیده موعودگرایانی هستند که برخلاف نص صریح روایات و علمای دینی هر روز در حال تطبیق دادن شرایط روز با علایمی که در احادیث و روایات از زمان ظهور آمده، هستند.
🔹روایاتی که اصولاً مورد تأیید علمای دینی نیست یا ضعیف هستند. جالبی این پدیده در انتساب آنان به دفاع از وضع موجود است؛ درحالیکه خودشان در قدرت هستند و باید مسائل را حل کنند، ولی به علت ناتوانی در انجام وظیفه، حل آنها را به ظهور امام حواله میدهند و از این طریق میکوشند که مخاطب را در توهم و خیال نگهدارند، بهجای آنکه موجب تحرکی شوند.
ادامه مطلب در سایت هممیهن آنلاین
#فرهیختگان راهی به رهایی