استادان و نااستادان (۱۲)
شرلوک هلمز و انتحال علمی🔴 در دورهی فوقلیسانس بودم که استاد #هادی_عالم_زاده، دیرزیادآنبزرگوارخداوند، سردبیر آن وقتِ مجلهی علمیپژوهشی مقالات وبررسیها، از سر شاگردپروری، مرا به تمرین ویراستاری مجله واداشت. مقالات را برای ویرایش و اصلاح میداد و من گاهی (به هر دو معنی کلمهی فضولی) فضولی میکردم و در محتوای مقالات هم نقدی و بحثی.
یک بار مقالهای به دستم رسید در فلسفهی دین؛ به نظرم متن مقاله آشنا آمد و احتمال آن بود که مولف، مقاله را از متنی دیگر رونویسی کرده باشد اما در نبود اینترنت و گوگل، نمیشد این را ثابتکرد و درماندم. از طرفی مطمئن بودم که منبع این سرقت علمی را قبلا دستکم تورقی کردهام و از طرفی یادم نمیآمد که چه بود.
یک شب در کوی دانشگاه تهران، با آقای فیروزکوهی دزفولی، که دانشجوی فلسفه بود و خورهی کتاب و مجله، یک گروه شرلوکهلمزطوری تشکیل دادیم و تمام کتابها و مجلههایی که دم دست داشت، ورق زدیم. معلوم شد که دکتر محمدسعیدیمهر در یکی از نوشتههایش از متن اصلیِ انگلیسی کتابی که مولف مقالهی ما از آن کپی کرده، نقلقولی کرده؛ مشخصات کتاب را از روی نوشتهی دکتر سعیدیمهر برداشتم (به فیروزکوهی و دکتر سعیدیمهر درود میفرستم).
بعد رفتم و با مصیبتهای بسیار، کتاب انگلیسی آن فیلسوف دین فرنگی را از کتابخانهی دانشگاه امانت گرفتم و بردم پیش استاد عالمزاده. گفتم این مقاله سرقتی است. گفت ثابت کن. گفتم شما متن فارسی را در دست بگیرید و من فصل هفتم کتاب... را از ابتدا میخوانم. خواندم و معلومش شد که ادعا درست است و با فحشی لطیف به داورانی که مقالهی سرقتی را تایید کرده بودند، مقاله را از دستور خارج کرد.
در آن زمانها که بدون وجود اینترنت، اثبات جعلی یا دزدی بودن یک مقاله چنین مشقتهایی داشت، برخی سردبیران تا این حد مراقبت میکردند و اکنون که اثباتِ جعلی بودن مقالات بهراحتیِ فشردن چند دکمه در صفحهکلیدِ گوشیهاست، این همه دزدی و جعل و انتحال در مجلاتِ بهاصطلاح علمیپژوهشی رخ میدهد. البته که پای نااستادان در میان است.
#استادان_و_نااستادان
#ابراهیم_موسی_پور_بشلی