زمانی میرسد که خطباء (سخنران ها) از فقهاء و دانشمندان اسلامی تعداد شان زیاد میشود.
روایتی که طبرانی به شکل مرفوع از پیامبر اسلام این حدیث را روایت میکند و امام بخاری به سند صحیح در ادب المفرد به شکل موقوف یعنی از ابن مسعود روایت میکند.
اگر موقوف هم باشد چنین قضیه ابن مسعود (رضی الله عنه) از پیش خود نگفته حتما از پیامبر اسلام شنیده است.
و این پیشگویی پیامبر اسلام فکر کنم اتفاق افتاده،خیلی از جوان های ما دوست دارند در مجالس سخنرانی کنند که اکثر شان متاسفانه قضایای ابتدایی دین را هم نمیفهمند.
در جامعه ما که چندان اهمیتی به دانش داده نمیشود، از دانشمندان کرده، واعظ ها و سخنران های که میکوشند مردم را وجد بیاورند، به شهرت میرسند.
چرا؟؟ چون خیلی از مردم این کار های نمایشی را دوست دارند. نه دانش و قلم را
(الله تبارک و تعالی همه ما را از ریاء، خود نمایی ووو حفظ بدارد.)
اگر از صد فیصد سخنران های ما پنج فیصد متخصص واقعی در علوم اسلامی شوند یقین کنید جامعه ما به عوض اینکه به افراطیت وصل شوند علم و دانش را انتخاب خواهند کرد.
چند تا کار علمی داخل وطن ما شده؟؟؟
چند موضوع تحقیقی ارائه شده؟؟
اما چند سخنرانی شده که هیچ سنخیتی با حقیقت های اسلامی ندارد؟؟
چرا جوان ما مسلمان ما کتاب های خود را بفروش میرساند نه تلفن و موبایل قیمتی دست خود را؟؟
به هر حال تلخی سخنانم را حس میکنم ولی بیان حقایق را از مکلفیت های خود میدانم.