🕊سخنی با تو...
❣🌹اين اشک نگاه تو به تعميد غزل گفت
از وسعت پرگار تو "
#خورشيد" غزل گفت
باران غزل، زاده ى اين ابر تخيل
در محضر اين گنبد "
#ناهيد" غزل گفت
بيچاره دلى را كه به تاراج كشاندى
شاعر شده اينگونه به تهديد غزل گفت
سرما زده از انجمن سرد زمستان
گرماى صدای تو كه پاچيد غزل گفت
طوفان زده از بهر طويلت شده دفتر
پس بخت بد و حال مرا ديد غزل گفت
عيسا شده با هر نفسش زنده نگه داشت
يعقوب از آنجا كه نمى ديد غزل گفت
چون يونس زندانی افتاده به ماهى
تا مرز رهاننده ى "
#جاويد" غزل گفت
ای
#حامی و
#ناجی ، افسانه
#معراج#برمدارستاره #اقبال تو را دید
#غزل_گفت#برمدارخرد 🕊❣🌹@hami121🕊☔️🕊