شرار زهر قاتل سر زند از جسم و از جانم
كسي بر من نمي گريد به غير از چشم گريانم
من از دوران طفلي تا جواني خون دل خوردم
كه از هر ناله ميجوشد هزاران درد پنهانم
ميان حجرۀ در بسته مثل شمع، ميگريم
مگر با قطرۀ اشكي شود تر چشم گريانم
تمام عمر با تنهائي و غربت گرفتم خو
ولي وقت شهادت مادرم زهراست مهمانم
كه ديده صيد، دست و پا زند، صياد كف
بر كف اَلا صياد من صيد توام ديگر مسوزانم
اَلا اي آه، از زندان تنگ سينه بيرون شو
كه من با ناله داد خويش از صياد بستانم
گهي نام محمّد بر لبم گه يا رضا گويم
گهي رو به مدينه گه بود سوي خراسانم
شريك زندگي گرديده قاتل، خانهام مقتل
انيسم اشك چشم و حجرۀ در بسته زندانم
مرا كشتي دگر شادي مكن اي دختر مأمون
گرفتم نيستم فرزند پيغمبر، مسلمانم
زسوز خود سرودن سوز دل دادم تو را (ميثم)
كه خورده نظم تو پيوند با اشك محبّانم
⚫️شهادت حضرت جوادالائمه علیه السلام تسلیت باد
@hami121🕊#برمدارجوادالائمه🌹🍃