#انتشار_دهید 👇مطلب زیر را با اشک بخوانید با درد
😢😔💔🎉🎂جشن تولد دختر شهید مدافع حرم با حضور خاله سارا
🎂🎉🎂🎊جشن بچهها کامل شده است. زهرا کادوهایش را باز کرده و بچهها دورهم جمع شدهاند و بازی میکنند. لیلا خانم با وجود همه شادیها امشب ولی کمی رنگ پریده و دمق است.
🎂🎊تولد ۸سالگیات بهانهای شد تا مهمان خانهات شویم. مهمان مامان لیلا. دلمان خواست بهانهای برای خندههایت مهیا کنیم. کیک و کادو و شمع همه بهانهای بود تا از دلتنگی تو در روز تولدت بکاهیم. آخر امسال در جشن تولدت جای بابا سعید حسابی خالی است. هر چند فرشتهها کادوی بابا سعید را برایت آوردهاند. شهید مدافع حرم سعید انصاری اینقدر پابند تولدت بچههایش بود که محال بود کادو، شمع و هدیه تولد یادش برود...
🎊🎂با همه غم و دلتنگیها مادر حواسش است که بچهها احساس غمگینی نکنند و خوش باشند. میگوید: «راستش مردادماه تولد دختر کوچکم فاطمه زهرا بود. رفته بودم همدان پیش خانوادهام. اصلاً دلم نمیخواست تولد بگیرم. حرفش را هم نمیزدم. حوصله این کارها نداشتم. کسی هم خبر نداشت تولد فاطمه زهرا نزدیک است. یک روز مانده به تولد دخترم، زندایی همسرم با من تماس گرفت. حال و احوال که کرد گفت لیلا جان دیشب خواب آقا سعید را دیدم. گفتم آقا سعید برگشتید؟ گفت: نه! آمدم تولد فاطمه زهرا را جشن بگیرم. زندایی همسرم وقتی متوجه شد فردا تولد دخترم است اشک امانش نمیداد. خودم هم منقلب شده بودم.
سعید بعد از شهادتش هم حواسش به تولد بچهها بود. همانجا برای فاطمه زهرا تولد گرفتم. برای تولد زهرا هم یک هدیهای از طرف پدرش به او دادم. گفت مامان بابا اینها را چه جوری به تو داده؟ گفتم به دوستاش داده. فرشتهها هدیه بابا رو برات آوردهاند.»
النگوی طلایی هدیه بابا سعید چقدر برازنده دستان کوچکت است. زهرای بابا النگوها را دستش کرده و کیک میخورد. نشسته پیش خاله سارا و حرف میزند. روبهرویمان قاب عکس بابا لبخند میزند. لیلا خوشمرام بیگلری میگوید: «سعید میگفت ما رفتیم تا شما و امثال شما در آرامش زندگی کنید. مردم ایران هنوز باور ندارند در چه آرامشی زندگی میکنند.»
@hami121💐🕊#برمدارمردان_بی_ادعا🇮🇷🌷🇮🇷