View in Telegram
عرض حالی بنمودیم به امید وصلی روسری پس زد و گفتا که منم نظری چنین گویم برای تان با کلامی ایده‌آل به دست آمد مرا دلبر، به یک شب در خیال به او گفتم: تو محبوبی، به دل هستی مثال بخندید و چنین گفتا برو، هستم من مهسا بگفتم: مهربانا، جان من، جان تو باد هیژا بخندید و بگفتا: خبری نیست ز وصل زود نگه کردم به سویش، دیدمش دلبر نبود به او گفتم: دل از دستم ربودی با نگاهی تیز تو ای نازک بدن، ای دلربا، ای مونسِ عزیز چرا از وصل می‌هیزی؟ مگر دل نیست در کارت؟ چرا بر من نبخشی مهر؟ مگر چیزی است در یارت؟ بخندید و نگاهش را به سویی دیگر انداخت ز گفتارش، دل ساده، به عمق غصه‌ها پرداخت بگفتا: دل ندارم من، فقط بازی‌ست رفتارم به هر سو دل کشم اما، نباشد عشق در کارم نگاهش کردم و گفتم: چرا آتش زدی بر دل؟ مگر دل را که می‌سوزد، نباید کرد باطل؟ ولی دانم که تو هم خود، ز عشق آشفته‌حالی به ظاهر سخت و سنگینی، ولی با درد خوشحالی به گریه آمد و گفتا: منم بازیچهٔ تقدیر دل خسته‌ام ز عشقی که نماندش هیچ تأثیر تو ای عاشق، برو دیگر، نباید ماند در این خواب که این دل نیست لایق، جز غم و افسوس و بی‌تاب با احترام رضا شهرام تقدیم به عاشقان مهسا هیژا!!! نر
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Find friends or serious relationships easily