شعر: یک آرزو
کاش میتوانستم
ازمیان این طوفان خروشان
به جوار تابناک اندیشهات واصل میشدم
رد پاهای خود را میروبیدم و به سرعت
در قلمروات جاودانه محو میگردیدم
یک آرزو
آرزو میکنم که میتوانستم برای همیشه سخن بگویام
درست مثل گلها و عاشقها
که هماره میل به حیات ابدی دارند
یک آرزو
کاش توان دسترسی به چشمانات را داشتام
طاق ابروانات را میچیدم
و بجای طاق آسمان ستمگر مینهادم
آنگاه چالاکتر از هر پرندهی ماهر
برایمان آشیانی محکم میساختم
و ایمنات میداشتم از بادهای تاولزا...
✍ #نسیبو_مونوکوزی*
#برگردان: جمال سیدطاهری