Klein, Christine. (2008). On Dams and Democracy.
مقاله پروفسور کریستین کلاین در باره سدسازی و دموکراسی، نگاهی دارد به تحول دیدگاه مدیریتی آب و نقش مردم در نگهداشت و یا تخریب سدها.
در مقدمه مقاله میخوانیم:
"برای نخستین بار، در ۱ ژوئیه ۱۹۹۹، دولت فدرال دستور نابودی یک سد را صادر کرد، آنهم برخلاف خواست مالک که به این تخریب معترض بود. این مساله، نقطه عطفی در سیاست محیطی ایالات متحده بود که بیش از یک قرن تابع فلسفه ملی سدسازی محسوب میشد. در طول قرن بیستم، ایالات متحده علاقهٔ فراوانی به ساخت سد داشت. سدها بدون شک برای فرهنگ سیاسی ما ضروری بودند، به عنوان نمادهای فیزیکی جامعه دموکراتیک ما خدمت میکردند. علاوه بر این، آنها با تولید برق، حمایت از آبیاری، ذخیرهسازی آب، کنترل سیلاب، و وظایف تفریحی که برای یک جامعه پویا ضروری بودند، دموکراسی را ترویج میکردند. با این حال، تا سال ۱۹۷۰، جنبش ساخت سد آرام آرام ضعیفتر میشد. نگرانیها در مورد پیامدهای منفی محیط زیستی یا نسبت هزینه به فایدهٔ ناامیدکننده باعث کاهش تأیید ساخت سدها شد، و اینجا بود که تخریب سدهایی که دیگر وجودشان توجیهپذیر نبود، آغاز گشت."
"یکی از رازهای ناپاک سدهای غرب این است که سدهای بزرگ «نه به علت اینکه راهحل مهندسی مناسب یا اقتصادیترین راهحل برای رفع مشکل» ساخته میشوند... بلکه از منظر تاریخی به عنوان منبعی محبوب برای هدررفت هزینه و سوءاستفاده خرج کردن بودجههای برگرفته از مالیات عمومی برای حوزههای نمایندگان کنگره بوده است.”
اینکه نمایندگان مجلس تلاش میکنند برای حوزه نمایندگی خود سد و تاسیسات مدیریت آبی بیاورند، سابقهای تاریخی در دیگر کشورها دارد.