Gama | گاما

#نقد_ترجمه
Channel
Education
News and Media
Blogs
Business
PersianIranIran
Logo of the Telegram channel Gama | گاما
@GAMAperPromote
1.28K
subscribers
26
photos
3
videos
47
links
گاما، کانال تلگرام «گروهی از مترجمان ایران» است برای انتشار مطالبی دربارهٔ مسائل صنفی و مدنیِ مترجمان در ایران. اینجا متنِ ترجمه و مطالبی دربارهٔ ترجمه و زبان به قلم مترجمان نیز می‌خوانید. @GAMAper اینستاگرام گاما: instagram.com/gama_per
| اذن ورود به جرگهٔ نامزدهای نشان و جایزهٔ ابوالحسن نجفی |
| منتقد: حسن هاشمی میناباد |


| #نقد_ترجمه ::: اليزابت فينچ، جولين بارنز، ترجمهٔ محمدرضا ترک تتاری، تهران: نشر نی، ۱۴۰۱. |

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

۱-۱ ترجمۀ رمان الیزابت فینچ از جولین بارنز، نویسندۀ نامدار بریتانیایى، را پارسال دیدم و از آن‌جا که به آثار این نویسنده علاقه‌مندم، با شوق و ذوق کتاب را خریدم و تورقى کردم، مواردى را با متن اصلى مقابله کردم، و نتیجه این شد که امیدم ناامید شد و کتاب را کنار گذاشتم. امسال که این رمان را جزو نامزدهاى جایزۀ ترجمۀ زنده‌یاد ابوالحسن نجفى دیدم در عجب ماندم. دوباره کتاب را به دست گرفتم و تا صفحۀ ۵۵ خواندم، یعنى حدود یک‌چهارم رمان، و مواردى را با متن اصلى مقابله کردم. گذشته از این، برخى از واژه‌ها و ساختارهاى دستورى را که محل تأمل بودند در بخش‌هاى‌ دیگر ترجمه نیز پیش چشم داشتم. متن حاضر حاصل این بررسى است.

۲-۱ هستند ناشرانى که کتاب عالى چاپ مى‌کنند و در مواردى هم به دلایلى کتابى ضعیف به چاپ می‌رسانند یا از زیر دستشان درمی‌رود. و نشر نى هم طبعاً از این قاعده مستثنا نیست. اما راه یافتن ترجمه‌اى این‌چنین به فهرست نامزدهاى «جایزۀ ابوالحسن نجفى» که هم در ترجمه چیره‌دست بود و هم صاحب‌نظر ترجمه بود و الگوى بسیارى از نویسندگان و مترجمان و پژوهشگران از جمله خودم که افتخار شاگردى ایشان را داشتم، برایم غریب بود.

۳-۱ جولین بارنز نویسندۀ‌ بزرگ و صاحب‌سبکى است و مدتى از تدوینگران فرهنگ بزرگ انگلیسى آکسفورد (OED) بوده، در انتخاب واژگان و نحو و شیوۀ بیانش سهل نمى‌گیرد، و ترجمۀ کتاب‌هایش از نوع «قورباغه را قورت بده» نیست.


[...] مخفى نماناد که نگارنده در صلاحیت داوران نشان و جایزۀ ابوالحسن نجفى تردیدى ندارد. برخی از آنها حق استادى به گردنم دارند و دوستى علمى دیرینه‌اى‌ با برخى دیگر دارم. اما بر من پوشیده است که چگونه ترجمه آقاى محمدرضا ترک‌تتارى از الیزابت فینچ با چنین وصفى که در این نوشتار آمد صلاحیت ورود به جرگۀ نامزدهاى این جایزۀ معتبر را پیدا کرده. پرسش مهم‌تر این است: آیا سایر نامزدهاى این جایزه هم به همین نحو برگزیده مى‌شوند؟

🏷 متن کامل این نقد در نسخهٔ پی‌دی‌اف ضمیمه است.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

‌ـ ɣ کانال گروهی از مترجمان ایران [گاما]

🏷 GAMAper | Instagram
| نگاهی به ترجمهٔ عین‌له غریب از «کتاب سیاه» اورهان پاموک |
| منتقد: علیرضا سیف‌الدینی |


| #نقد_ترجمه ::: کتاب سیاه، اورهان پاموک، ترجمهٔ عین‌له غریب، نشر چشمه، چاپ اول ۱۳۹۲، ۶۵۳ صفحه |

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

از یکی از دوستان شنیدم که ترجمه‌ رمان کتاب سیاه اورهان پاموک منتشر شده است. اگرچه این رمان را من نیز ترجمه کرده‌ام، و با دشواری‌های کار آشنایی دارم، در مورد ترجمه کنجکاوی نکردم. اما وقتی کتاب یکی، دو روز پیش تصادفاً به دستم رسید و آن را تورق کردم، از دیدن اشتباهای فاحشی که در آن بود متعجب شدم. متعجب از این‌که مترجم هم چیزهایی به آن افزوده و چیزهایی از آن کاسته، و هم در ترجمه بسیاری از جمله‌ها، و جمله‌های آغازین فصل دچار اشتباه شده است. مقصود من از “چیزها” یکی دو مورد نیست، بلکه ده‌ها مورد است (از تغییر زمان افعال گرفته تا عدم درک معنای جمله‌های ادیبان و متفکران و خود متن و...)، که همین مسأله سبب شد تا به این فکر بیفتم که این متن را بنویسم.

رمان کتاب سیاه جزو رمان‌هایی است که به زحمت می‌توان حتا آن را روخوانی کرد، به دلیل این‌که جمله‌های بلندی دارد که اغلب این جمله‌های بلند به واسطه‌ی تنها یک فعل به هم پیوند می‌خورند. پاموک بر طبق آن‌چه خود گفته است و در عین حال آن‌چه متن به ما می‌گوید به لحاظ این شیوه‌ی نثر تحت تأثیر مارسل پروست بوده است. برگردان این جمله‌های بلند، که البته بلندی مفرط جمله‌های پروست را ندارد، کار آسانی نیست. در عین حال، “کتاب سیاه” انباشته از رمزگان است. رمزگانی نه چندان آشکار که افزودن (و همین‌طور کاستن) هر کلمه یا جمله به ساختار روایی و همچنین ساختار محتوایی آن آسیب می‌زند. در حالی‌که در این ترجمه، این دست‌ در‌ متن‌ بردن‌ها به وفور مشاهده می‌شود. در این‌جا من فقط به چند مورد اشاره خواهم کرد. اما پیش از اشاره به موارد آسیب‌زا باید بار دیگر این نکته را یادآوری کنم که طرح این تذکر را ضروری می‌دانم: لغزش‌ها از همان سطرهای آغازین شروع می‌شود.

متن کامل این نقد در نسخهٔ پی‌دی‌اف ضمیمه است.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

‌ـ ɣ کانال گروهی از مترجمان ایران [گاما]

🏷 GAMAper | Instagram
| اندر باب نااميد شدن با ترجمۀ تاريخ اميدبخش بشر |
| منتقد: حسن هاشمی میناباد |


| #نقد_ترجمه ::: تاريخ اميدبخش بشر، نوشتۀ روتخر برخمان، ترجمۀ ميرجواد سيدحسينى و سكينه تقى‌زاده، كتاب پارسه، چاپ اول، ۱۳۹۹، ۴۵۳ ص، ۹۵۰۰۰ تومان. |

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

۱. درامد
تعريف روتخر برخمان، تاريخ‌نگار نوانديش هلندى، و كتاب‌هايش را شنيده بودم و مشتاق بودم با آثارش آشنا شوم. در يك كتاب‌فروشى چشمم به جمال تاريخ اميدبخش بشر او به ترجمۀ ميرجواد سيدحسينى و سكينه تقى‌زاده افتاد كه كتاب پارسه به زيور طبع آراسته بود. خوشحال و خندان عازم خانه شدم و بى‌درنگ آستين‌ها را بالا زدم تا كتاب را با ولع بخوانم. اما. اما چشم شما كه هيچ، چشم دشمن شما هم اين بد را نبيند كه من با خواندن اين ترجمه ديدم. برخى از کلمات ساده و ابتدايى هم غلط ترجمه شده‌اند و كتاب موج مى‌زند از تحريف متن. هرچه‌قدر از ميزان حذف مطالب بگويم كم گفته‌ام. اين ترجمۀ تاريخ اميدبخش بشر اميدم را نااميد كرد.

۲. وفور اشتباهات در نمونه‌هاى نيم‌صفحه‌اى
خطا و تحريف و حذف مطالب در اين ترجمه كم نيستند. در اين بخش فقط اشكالات صفحۀ اول مقدمه و فصل چهاردهم را مى‌آورم تا شاهدى باشد بر ميزان صحت و دقت ترجمه.

۲-۱ صفحۀ ۱۳، آغاز
جملۀ اول كتاب سه غلط معنايى و يك غلط رسم خطى دارد.

در آستانۀ جنگ جهانى دوم، فرماندۀ ارتش انگليس خود را با تهديدى جدى روبرو ديد.
On the eve of the Second World War, the British Army Command found itself facing an existential threat.

از فحواى كلام و اطلاعاتى كه نويسنده داده است چنين برمى‌آيد كه بمباران لندن صورت گرفته و تهديد‍ عملى شده است و بنابراين نمى‌توان در آستانه را به جاى on the eve of به كار برد. در آستانه نشان مى‌دهد كه كارى هنوز صورت نگرفته است. «در اوايلِ» درست است.

کلمهٔ command يعنى فرماندهى، نه فرمانده. عبارت مترجمان (فرماندۀ ارتش انگليس) منطقاً هم غلط است. «يك نفر فرمانده» كه با تهديد مواجه نشده، بلكه كلّ فرماندهان نگران‌اند.

عبارت existential threat يك اصطلاح فلسفى و روان‌شناختى است، كه به صورت existential dread/crisis هم به كار مى‌رود، و معادلش «تهديد وجودى» است كه مترجمان آن را به تهديد جدى برگردانده‌اند. گذشته از اين existential به معناى جدى نيست.
صداى آخر فرمانده صامتِ h است و هنگام اضافه كردن كسرۀ اضافه به آن نيازى به همزۀ کوچک نيست.

بگذريم از اين كه نويسنده يا مترجمان انگليسى از British (بريتانيا) استفاده كرده‌اند نه از England يا English. در جاى ديگرى دربارۀ اين موضوع سخن خواهيم گفت.

متن کامل این نقد در نسخهٔ پی‌دی‌اف ضمیمه است.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

‌ـ ɣ کانال گروهی از مترجمان ایران [گاما]

🏷 GAMAper | Instagram