♦️دکتر عبدالکریمی در مقابل دو جریان به ظاهر مخالف هم!
طبیعی است که بخش از اهالی علم و دانش درمورد وضع و آینده کشور ایده آلیست شوند به همین جهت گاهی واقعیت چنان آنها را از آسمان به زمین می کوبد که نسبت آنها با ایده هایشان هم تغییر می کند.
دکتر عبدالکریمی با رویکردی تاریخی و واقع گرایانه تلاش می کند دو جریان ایده آلیست به ظاهر مخالف با هم، اما در رویکرد و نوع مواجهه با مسائل مشترک، را به ابعاد دشوار و کمتر گفته شده وضع کنونی ایران و جهان آگاه کند.
اولاً جریان روشنفکری یعنی بخش عظیمی از دانشگاهیان، اساتید، فعالان سیاسی و فرهنگی، تکنوکرات ها و جریانی از سیاست گزاران و حکمرانان، که گمان می کنند توسعه یافتگی ارادی و دفعی است که صرفاً با تغییر ساختارهای اجتماعی و اقتصادی صورت می گیرد. لذا ساده انگارانه هیچ مانعی غیر از جریان رقیب برای توسعه و پیشرفت ایران نمی بینند. گویی هیچ عامل خارجی وجود ندارد و توسعه تهی از شأن نظری، فکری و فلسفی است که به صورت دفعی، حادث خواهد شد. به همین جهت صرف تقلید و مصرف کالاهای جدید می تواند ما را از عقب ماندگی نجات دهد.
ثانیاً جریان گفتمان انقلاب یعنی بخش عظیمی از حوزویان، بدنه غالب حاکمیت، متفکران دینی و انقلابی، که گمان می کنند می توانند با پرش از وضع کنونی ایران و جهان خارج شوند و الگوی پیشرفت خویش را عملیاتی کنند. بدون توجه به اینکه کجا ایستادند و امکان ها و شرایط کنونی چیست؟
دکتر عبدالکریمی نشانه هایی را از نسبت هر دو جریان با امور جزئی که خود را در مواجهه روشنفکران با بحران های جهانی یا مواجهه گفتمان انقلاب با بحران های داخلی، می یابد و کل را در جزئی می بیند و با دیدن کلی در جزئی، مسئله خودش را بیان می کند. او نه همچون یک فعال سیاسی یا اجتماعی و فرهنگی در جزئیات مشغول می شود و نه همچون یک متفکر برج عاج نشین در کلیات انتزاعی خویش سیر می کند. به همین جهت از هر دو جریان مورد انتقاد و بعضاً هجمه قرار می گیرد.
عبدالکریمی برخلاف بخش عظیمی از روشنفکران، با ظلم جهانی و خارجی نسبت به ایران مقابله می کند و از طرف دیگر مدرنیته را نقد می کند اما برخلاف گفتمان انقلاب نقد را به معنای رها کردن و رهایی از آن نمی بیند، چراکه می داند، نمی توان از جهانی که در آن و با آن هستیم پرش کرد و به جهان آماده ای رفت، بلکه باید از همین نقطه و با «تفکر» نه با میل و آرزو، راهی گشود.
مخالفت با سخنان اخیر دکتر عبدالکریمی، مخالفت با تاریخ جهان است. مخالفتی که معنا و وجهی ندارد، چراکه اساساً عبدالکریمی در موقعیتی «اراده گرایانه» قرار نگرفته تا موضع او را سیاسی تلقی کنیم و آن را خوب یا بد، درست یا نادرست بدانیم.
دکتر عبدالکریمی به خوبی می داند که وضع کنونی جهان و ایران، ایجاد یک ساختمان نیست که با سلیقه و جمع کردن سیمان و آجر و آهن، هر بنایی را بتوان ساخت. او نمی خواهد از موضع دن کیشوت وار وضع کنونی جهان و ایران را نقد یا نفی کند. بلکه می داند توسعه و پیشرفت ایران و حل و فصل بحران های جهانی، راه بسیار صعب و دشواری دارد.
او با کسی بحث سیاسی ندارد، بلکه به روشنفکران گوش زد می کند که با بحران های اخلاقی، حقوق بشر، جنگ، فقر، بی عدالتی، تعارضات و پریشانیهای حاکم بر جهان دیگر آن خوشبینیها در مورد عدالت، صلح، آزادی و رفاه از چشمانداز جهان مدرن که آن را صورت کامل انسان میدانستند به کنار رفته. همچنین در مورد مسائل ایران نیز اموری مثل آموزش و پرورش، اقتصاد و فرهنگ، علم و پژوهش، مدیریت و سیاستهای کلان، با تغییرات فوری و ناگهانی اصلاح نمی شود.
در پایان مجدد این نکته را تذکار می دهیم که دکتر عبدالکریمی هیچگاه مواجهه سیاسی با مسائل نداشته، چراکه با موضع گیری مطابق با میل جریان ها مسائل و مشکلات داخلی و خارجی حل و رفع نخواهد شد.
📝علی نیکوکار
💠 @fundamentalontology