+ نوازش انگشت های خوش تراش و کشیدهت روی تن برهنه و سردِ سفید و مشکیِ پیانو، میتونه روحم رو لمس کنه کیم.
- این پیانو تنها شاهد عینی طوفان عشقِ بین ماست جونگکوک و اگر بتونه زبون باز کنه رو دست رومئو و ژولیت میزنه اما شاعرانه تر میشه وقتی آخرین معاشقه ات با من همینجا ثبت بشه. رقصِ شهوت بین مردمک چشم هات و جنگ تن بلورین و برفی تو با تن من. آخرین بوسه، آخرین دیدار. چکیدن قطرات خونِ گرم و فریبندهی سرخت از شاهرگ سیاهت پارادوکس زیبایی با سفیدی کلید های پیانو برای نقطهی پایان داستان ناتموم ماست، اینطور فکر نمیکنی جئون؟