مختصری دربارهی هایک و میزس
در میان اتریشیهای عمدتا میزسی معمولا کوشش بر این است که بین استدلال میزس و هایک در جدال محاسبهی سوسیالیستی تمایز قائل شوند و مهمتر اینکه نشان دهند استدلال میزس برای تشخیص مشکل سوسیالیسم کافی بوده و نیازی به ورود هایک به بحث و طرح مسالهی دانش نبوده است. موری رتبارد، جوزف سالرنو و جفری هربرنر جزو این دسته محسوب میشوند. آنها استدلال میکنند که تحلیل هایک از مساله ضرورتا مانعی نظری در برابر دولت سوسیالیستی ایجاد نکرد و بحث میزس را چندان پیش نبرد. از نظر سالرنو، توضیح هایک با مشکلی که میزس در اقتصاد سوسیالیستی تشخیص داده بود ارتباطی نداشت چراکه بحث هایک بر پراکندگی دانش و پخش آن در بین شمار انبوهی از تولیدکنندگان و مصرفکنندگان به عنوان مسالهی اصلی سیستم اقتصادی متمرکز بود اما میزس در استدلال خود بر مسالهی محاسبه پولی با استفاده از قیمتهای واقعی در بازار به عنوان شرط ضروری برای تخصیص عقلانی منابع در سیستم اقتصادی توجه داشت.
اگر این تمایز را جدی بگیریم به نظر میرسد طرفداران میزس نه تنها از درک استدلال هایک در جدال محاسبهی سوسیالیستی و خصوصا مسالهی دانش ناتوان بودهاند که استدلال میزس را هم به خوبی در نیافتهاند. میزسیها این نکته را در نیافتهاند که هایک زمانی وارد کارزار شد که اقتصاددانانی مانند لانگه و لرنر چالش میزس را برطرف کرده بودند و توضیح داده بودند چگونه در چارچوب نظریهی اقتصاد خرد میتوان مسالهی میزس را حل کرد. به تعبیر دیگر، اگر استدلال میزس در واکنش به رویکرد سوسیالیستهایی بود که به دنبال حذف قیمت و پول در اقتصاد و تاسیس نظام مطلوب خود بودند، هایک در جدال با اقتصاددانانی بود که از میزس فراتر رفته و معتقد بودند با استفاده از چارچوب نظری اقتصاد خرد میتوان به محاسبهی قیمتها و تخصیص بهینه منابع پرداخت و نوعی از سوسیالیسم متکی بر علم اقتصاد را مستقر کرد. اهمیت هایک و پیچیدگی و ظرافت استدلال او در سطح بالاتر جدالی است که او با اقتصاددانانِ به اصطلاح جریان اصلی داشت. از نظر میزس، اتریشیها و اقتصاد جریان اصلی تنها در «اسلوب بیان» با هم اختلاف داشتند اما هایک در استدلال خود سطح پیچیدگی را بالاتر برد و ضمن تقریر محل نزاع، مساله سوسیالیسم را که با نقاب ظاهرا بیطرف علم پیشروی میکرد به زوال اندیشهی اقتصادی و سیطرهی ساینتیسم نسبت داد و از آن پس تلاش کرد اثرات این علمزدگی را که پیوندی عمیق و ارگانیک با «مسالهی دانش» از نگاه او داشت به ما نشان دهد.