سهش

#حافظ
Channel
Education
Politics
Art and Design
Humor and Entertainment
Persian
Logo of the Telegram channel سهش
@FdpariziPromote
520
subscribers
317
photos
55
videos
162
links
فاطمه دلاوری پاریزی دانشجوی دکتری فلسفه غرب، دانشگاه تهران سهش، شاید طریق حقیقت است. سهش از ریشه سهستن به معنی نگریستن است، ترسیدن و ظاهر شدن... زیبایی‌شناسی ایدئالیسم آلمانی فلسفه فرهنگ، سیاست، اخلاق و... @fdparizi ادمین: @FatemehDelavari
✔️حکایت درگذشت خواجوی کرمانی

استاد #باستانی_پاریزی در کتاب #کلاه_گوشه_نوشیروان به نقل از مقدمه #دیوان_خواجوی_کرمانی تصحیح #سهیلی_خوانساری از قاضی احمد قمی چنین می‌گوید:

#شیخ_ابواسحاق_اینجو فرزند ۱۳ ساله‌ای داشت بنام "علی‌سهل" که خواجوی کرمانی در جشن ختنه سوران او، قصیده‌ای زیبا در سِلکِ نظم کشید و شیخ ابواسحاق یک طَبَق پُر از زر سرخ به او صله بخشید و مقارن آن حال، مولانا (خواجوی کرمانی) متغیرالاحوال گشت و در دَم درگذشت!! درحقیقت خواجو که عمری را به فقر و نداری گذرانده بود، شادی‌مرگ شد! و از ذوق مالک شدن این ثروت کلان در دم قالب تهی کرد!

باستانی پاریزی در ادامه با لطافت تمام اضافه می‌کند که ۲۵ سال پیش که یونسکو برای چاپ اول کتاب #تلاش_آزادی جایزه‌ای برای من فرستاد، من در چاپ دوم کتاب نوشتم که یونسکو چون می‌دانست همشهری خواجو هستم، مبلغ جایزه را بیش از چهارصد دلار نگرفت که مبادا فاجعه "شادی‌مرگ" شدن خواجو پس از هفت قرن دوباره تکرار شود و این مخلص از دیدن دلارهای سبز اهدایی، ذوق‌مرگ شوم! و این واقعه بما فهماند که هیچوقت نباید یک سینی پر از سکه‌های طلا در برابر نور آفتاب پیش چشم شاعر گذاشت، آنهم شاعری که بیش از هفتادسال دارد!! و اما سرنوشت آن کودک ختنه شده به کجا رسید:

چندی نگذشت که امیرمبارزالدین محمد مظفری بر شیخ ابواسحاق اینجو پیروز گشته و شیراز را گشوده و وی را بقتل رساند. آن طفل معصوم را نزد امیر محمد مبارز (همانکه حافظ در اشعارش بدو محتسب گوید) آوردند و امیر با غضب به کودکِ پدر کشته گفت:
شنیده‌ام خط خوب می‌نویسی، یک سطر بنویس....
طفلک؛ این دو بیت از #سعدی را در برابر آن گرگ خونخوار نوشت:

سعادت به بخشایش داور است
نه در جنگ و بازوی زورآور است
چو دولت نبخشد سپهر بلند
نیاید به مردانگی در کمند

فکر میکنید که آن شعر عجیب و پر معنا و آن خط زیبای طفل معصوم در چشم امیر چه انعکاسی داشت؟ شاید بگویید قلمدان طلا به او جایزه داد!! از تاریخ سراسر درد و رنج بشنوید که امیر محمد مبارز رو به یاران کرد و گفت:
《مار بچه است!!》
پس شاه‌شجاع، فرزند امیر مبارزالدین، چون به "رودان" رسید، گردن شاداب طفل را به زِه کمان انداخته و او را خفه کردند.

✔️پی‌نوشت:
با این وجود، ایران‌زمین بر خلاف خاندان مظفری که تیمورلنگ همگی را قتل عام کرد، از "اینجوها" خالی نماند و گویا "انجوی‌های" شیراز از بازماندگان همان شیخ ابواسحاق اینجو هستند که مورد ستایش و مدح شعرای نامداری همچون #حافظ شیرازی می‌باشند

Insta:history_culture_of_iran

#تاریخ #تاریخی #یونسکو #تیمورلنگ #آل_مظفر #تاریخ_ایران #محتسب #حافظ_شیرازی #شیراز #شاه_شجاع

@sahandiranmehr
کرونا و دست‌آگاهی

دریدا در کتاب "دست هایدگر" چنین می‌گوید:
"اما کارِ دست گونه‌گون‌تر از آن است که ما معمولاً تصور می‌کنیم. دست فقط نمی‌گیرد و به چنگ نمی‌آورد، فقط فشار نمی‌دهد و نمی‌کشد. دست می‌دهد و می‌گیرد، آن هم نه فقط اشیاء را، بلکه به سوی دیگران دراز می‌شود و به گرمی دست آنها را می‌فشارد. دست نگاه می‌دارد. بار می‌برد. طراحی می‌کند، چه بسا از آن رو که آدمی نشانه است. دست‌ها در هم قلاب می‌شوند، آنگاه که این حرکت قرار است انسان را به صفا و خلوص ناب خود برساند. همۀ اینها دست است، ومهارت و کارِ دستیِ واقعی است.

انسان است که با دست خود و حرکات حساب شدۀ آن از عالم خود و مقصود خود می‌گوید و دست پیکان اوست. حتی آن گاه که قصدِ بی‌قصدی می‌کند و دست‌های خود را رها در فضای اطراف خود آزادانه به حرکت می‌آورد از عالم خود و عالم پیرامونیِ (Umwelt) خود می‌گوید."

این روزها بیشتر به دست فکر می‌کنم. وقتی نمی‌توان به گرمی دست مادر را فشرد یا دست پدر را در دست گرفت فکر می‌کنم آیا انسانیت من کمتر نشده است؟ گویی کرونا دوباره ما را متوجه دست‌ می‌کند و ما که بی دست گویی نطقمان هم کور شده است.


اگر به زلف دراز تو دست ما نرسد
گناه بخت پریشان و دست کوته ماست
#حافظ_جان



#دست_آگاهی
#کرونا
#انسان_حیوانی_است_که_دست_دارد
#گرم_به_باده_بشویید_حق_به_دست_شماست
#هایدگر


@Fdparizi
روز در کسب هنر کوش،
که می خوردن روز
دل چون آینه در زنگ ظلام اندازد

آن زمان
وقتِ میِ صبح فروغ است
که شب
گرد خرگاه افق پرده شام اندازد

#حافظ
#شب
#روز

@Fdparizi
حاجت مطرب و می نیست تو برقع بگشا
که به رقص آوردم آتش رویت چو سپند


#حافظ
#رقص
#شعر

@Fdparizi
توبه‌فرمایان چرا خود توبه کمتر می‌کنند؟
مدعیان آزادی و آزادگی چرا اینقدر دیکتاتورند؟
مدعیان حقیقت‌جویی چرا حتی ذره‌ای دنبال حقیقت نیستند و از کوچکترین تذکر یا نقدی می‌رنجند؟
مدعیان فلسفه و تعقل چرا دنبال مرید و مریدبازی هستند؟
مدعیان عشق و دوستی چرا در دوستی خدعه می‌کنند؟ و از دوست استفاده ابزاری؟
مدعیان آزادگی سیاسی، چرا خود دل به جریانی سیاسی و مردان سیاسی بسته‌اند؟
مدعیان اخلاق و دیگر پذیری، چرا حتی از پذیرفتن نزدیکترین دوستان و خویشان خویش ناتوانند؟
کسانی که مدام به ایرادی در دیگران می‌اندیشند و درباره‌ش قلم می‌زنند چرا خود به بدترین شکل ممکن واجد همان صفتند؟ مثلا دیگران را خودشیفته می‌دانند اما خود در بالاترین درجات کبریایی و در قله‌ای ورای تمام قله‌ها به بشریت نگاه می‌کنند؟

حضرت حافظ آسیب‌شناسی مهمی انجام داده است:
واعظان کین جلوه در محراب و منبر می‌کنند
چون به خلوت می‌روند آن کار دیگر می‌کنند

گویی هر یک از ما، خوب می‌دانیم چه کمبودهایی داریم، و آن‌قدر درگیر این کمبودهایمان می‌شویم که همواره در فکر آنان هستیم و به همین سبب همواره از آنان سخن می‌گوییم‌.

گاهی بنشینیم نوشته‌های خودمان را دوباره بخوانیم و ببینیم لغزشهای زبانمان چه حکایتی از درونمان دارد. هرکس نوشته‌های خودش را بخواند بهتر از هرکس دیگر پربسامدترین آواها را در نوشته‌هایش خواهد یافت.

#حافظ_جان این شاعرسیاسی

@Fdparizi
#روزه یک‌سو شد و عید آمد و دل‌ها برخاست
می ز خمخانه به‌جوش آمد و می‌باید خواست

نوبت زهدفروشانِ گران‌جان بگذشت
وقتِ رندی و طرب‌کردن رندان پیداست

عیدتان شاد و #عید باد

#حافظ_جان
@Fdparizi
مصیبت اینجاست که:

درد از یار است و درمان نیز هم...

#حافظ_جان

@Fdparizi
گوئیا خواهد گشود از دولتم کاری که دوش
من همی کردم دعا و صبح صادق می دمید

#حافظ
#عرفه
#امام_موسی_صدر (سالگرد ربوده شدن)
@Fdparizi
بهار

هوا مسیح نفس گشت و باد نافه گشای
درخت سبز شد و مرغ در خروش آمد


تنور لاله چنان برفروخت باد بهار
که غنچه غرق عرق گشت و گل به جوش آمد

 
#بهارانه
#حافظ
@Fdparizi