🌴 فرهنگ مهدویت 🌴

#داستانک_مهدوی
Channel
Logo of the Telegram channel 🌴 فرهنگ مهدویت 🌴
@Farhange_MahdaviatPromote
4.36K
subscribers
8.9K
photos
2.5K
videos
2.27K
links
📚مطالب تخصصی در حوزه مهدویت و آخرالزمان ارتباط با ما👇 @FarhangeMahdaviat @a_yamahdi ادمین تب👇 @ ✅کد شامد👇 yon.ir/mi53 🆔 ایتا 👇 eitaa.com/Farhange_Mahdaviat 🆔 سروش 👇 sapp.ir/Farhange_Mahdaviat
‍ ‍ ▪️جمع شده بودند خانه امیرالمومنین علیه‌السلام،
همه گرم صحبت بودند.
ناگهان پسر ارشد خانواده وارد شد.

شنیدند که پدر به پسر فرمود:
مَرْحَباً يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ
خوش آمدی فرزند پیامبر صلی الله علیه وآله!


چنددقیقه بعد پسر دوم مولا آمد،
این بار شنیدند که پدر فرمود:
پدر و مادرم به فدایت،
ای که از نسل توست فرزند بهترین بانوان!


برای همه سوال شد:
چرا حسین علیه‌السلام را اینطور صدا زدید؟!
منظورتان از فرزند بهترین بانوان کیست؟!


امیرالمومنین علیه‌السلام فرمود:
منظورم مهدی علیه‌السلام است،
نهمین فرزند از نسل حسین علیه‌السلام،
او گم‌شده‌ای است که رانده و آواره است...


📚 برگرفته از منتخب‌الأثر، ج‏۲، ص۲۰۶، حدیث۵۶۸.

#غربت_حضرت
#داستانک_مهدوی
#امام_حسین_علیه_السلام
ا___
🌿🔔🔸🔸🔶🔸🔸🔔🌿
@Farhange_Mahdaviat
▪️سوالش را که پرسید امام جواد علیه السلام گریه‌اش گرفت.
آن هم چه گریه‌ای!
تعجب کرد.
با خودش گفت: مگر چه پرسیدم؟

پرسیده بود:
بعد از نوه‌ی شما (امام عسکری علیه السلام)، چه کسی قرار است امام شود؟

✦✦✦ـ

امام که آرام شد، فرمود:
بعد از او امامت می‌رسد به پسرش، قائم منتظَر.

پرسید:
قائم؟!
چرا به او قائم می‌گویند؟

فرمود:
چون وقتی قیام می‌کند که یادش در بین مردم مرده است!...

✦✦✦ـ

دوباره پرسید:
چرا به او منتظر می‌گویند؟

فرمود:
چون او غایب خواهد شد؛
غیبتش هم طولانی خواهد بود.
فقط اهل اخلاص هستند که منتظرش خواهند ماند.
اما آن‌ها که اهل تردیدند وجودش را منکر می‌شوند.
آن‌ها هم که اهل انکار هستند یادش را مسخره می‌کنند...

📚 برگرفته از کمال الدین، ج ۲، ص ۳۷۸.


#داستانک_مهدوی
ا___
🌿🔔🔸🔸🔶🔸🔸🔔🌿
@Farhange_Mahdaviat
✍🏻 خاطره‌ی مهدوی

کار خوب زنده می‌ماند!


پنج شنبه بود؛ خسته از محل کار برمی‌گشتم. مثل همیشه به سمت ایستگاه اتوبوس‌های بی آر تی ترمینال بیهقی راه افتادم. فکر این که اگر به ترمینال دیر برسم و باید در صف طولانی، منتظر اتوبوس باشم، باعث می‌شد سریع‌تر گام بردارم. رسیدن به ترمینال و دیدن آن صف طولانی، خستگی روز را دو چندان می‌کرد. پشت سر آقایی میان‌سال ایستادم. به نظر می‌آمد او هم روز پرکاری را گذرانده و حالا مجبور به تجربه‌ای تکراری و معطّل شدن در یک صف طولانی بود.

به جایگاه کارت‌خوان رسیدیم. مرد میان‌سال کارت بلیط مترو را روی دستگاه گذاشت و سیستم، پیغام عدم موجودی کافی را نشان داد. دوباره و کمی دستپاچه، کارت را گذاشت و مجدداً همان پیام تکرار شد. نگاه مرد به انتهای صف و بعد نگاهی مأیوسانه به کیوسک محل شارژ کارت بلیط که فاصله‌ی دوری  از جایگاه داشت، توجّهم را بیشتر جلب کرد.
یادم آمد این اتفاق برای من هم پیش آمده بود و آن روز جوانی برای من کارت کشید و من را از بازگشت دوباره به صف نجات داد و وقتی اصرار کردم که حداقل با گرفتن مبلغ بلیط، از شرمساری‌ام کم کند، با بزرگواری گفت:
امروز را فکر کن مهمان امام زمان علیه‌السّلام هستی!
جمله‌ی جوان و کاری که کرد، خیلی در دل من نشست و تا امروز از خاطر من بیرون نرفت و حالا دیگر نوبت من شده بود.
به مرد میانسال گفتم:
آقا ناراحت نباشید! این اتفاق برای من هم افتاده! برایش کارت را کشیدم و گفتم:
امروز را مهمان امام زمانمان باشید و یک صلوات برای سلامتی ایشان بفرستید.
نگاه متعجّب مرد که با تشکّر آمیخته شده بود را وقتی سوار شدیم، پاسخ دادم و گفتم:
من مدتی است ثواب کارهای خوبم را تقدیم امام زمان علیه‌السلام می‌کنم و این کار، موجب برکت زیادی در زندگی‌ام شده. این کار را چند وقت پیش جوانی کم سن و سال‌تر از من به من آموخت و چرخ روزگار تقدیر کرد که من هم به شما بگویم تا تجربه‌اش کنید!
مرد میان‌سال با لبخند گفت:
خدا به تو و خانواده‌ات سلامتی دهد! امشب شب جمعه است. من هم برای اموات شما خیرات می‌کنم و ثوابش را به امام زمان علیه‌السّلام هدیه می‌کنم.

حالا خستگی کار روزانه از تن من بیرون آمده  و به نظر می‌رسید که مرد میان‌سال نیز انرژی مضاعفی گرفته بود. با خودم فکر می‌کردم که یک کار خوب می‌تواند برای همیشه زنده بماند! شاید آن روز که آن جوان من را مهمان امام زمان علیه‌السّلام کرد، فکرش را هم نمی‌کرد که یک کار نیکو می‌تواند این مقدار زنده بماند و در زندگی دیگران جاری شود‌!


#داستانک_مهدوی
ا___
🌿🔔🔸🔸🔶🔸🔸🔔🌿
@Farhange_Mahdaviat
🔸طاقتش طاق شده بود.
حرف مردم آزارش می‌داد.
با گلایه رفت خانه امام.
سفره دلش را باز کرد.
گفت:
مردم حرف‌هایی پشت سرم می‌زنند که مرا به هم می‌ریزد!

امام صادق علیه السلام دلداریش داد.
فرمود:
مگر می‌شود همه مردم را راضی نگه داشت؟
مگر می‌شود جلوی زبانشان را گرفت؟!
هرگز!
حتی انبیا و امامان هم از شر زبان مردم در امان نبودند!

آیا مردم به یوسف علیه السلام نسبت زنا ندادند؟
نگفتند بلاهایی که سر ایوب علیه السلام آمده به خاطر گناهانش است؟
نگفتند رسول خدا شاعر و مجنون است؟
نگفتند امیرالمومنین علیه السلام دنبال دنیا و حکومت است؟
نگفتند خون مسلمانان را به ناحق می‌ریزد؟

مردم حتی در مورد خدا هم چیزهایی می‌گویند که لایق او نیست.
آن وقت تو توقع داری این زبان‌ها در مورد تو حرف‌های ناخوشایند نگویند؟!

📚برگرفته از امالی صدوق، ص۱۰۳.

👈توی این دوره و زمونه،
اگر بخوای زیادی به حرف مردم بها بدی،
نمیتونی یار خوبی برای امام زمانت باشی.
قبول کنیم که نمیشه همه رو راضی نگه داشت
فقط باید دنبال رضایت یه نفر باشیم
اونم امام زمانه.

#داستانک_مهدوی
#سبک_زندگی_مهدوی
ا___
🌿🔔🔸🔸🔶🔸🔸🔔🌿
@Farhange_Mahdaviat
▪️آمده بود دیدن پدر.
پدر داشت به پهنای صورت اشک می‌ریخت.

پرسید:
چه شده یا رسول الله؟

شنید:
فاطمه‌ام!
جبرییل خبر ناگواری برایم آورده:
«روزی مردمانی از همین امت، حسین تو را به شهادت خواهند رساند».

روضه‌ی جبرییل، فاطمه سلام الله علیها را هم بی‌قرار کرد.
اشک‌ چشم‌هایش بند نمی‌آمد.

پدر طاقت گریه‌های ریحانه‌اش را نداشت.
باید با مژده‌ای قلب او را آرام می‌کرد.

فرمود:
« دخترم!
سرانجام فرزندی از نسل حسین علیه‌السلام به حکومت خواهد رسید (و او انتقام جدّ خود را خواهد گرفت)»

💚قلب فاطمه سلام الله علیها با یاد مهدی موعود آرام گرفت.

📚برگرفته از کامل الزیارات، باب ۱۶، حدیث ۵.

 
#انتقام_حضرت
#داستانک_مهدوی
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
ا_______
🌿🔔🔸🔸🔶🔸🔸🔔🌿
@Farhange_Mahdaviat
▫️افتاده بود زندان.
شکنجه‌ها امانش را بریده بود.
به خودش گفت:
"بگذار نامه بنویسم برای امام،
هم برای آزادی‌ام دعا کند،
هم از آقا پول بخواهم.
"

نامه نوشت.
اما خجالت کشید پول بخواهد.

خیلی زود جواب نامه به دستش رسید:
ظهر امروز، نمازت را در خانه‌ات خواهی خواند!

همان شد که امام فرموده بود.
آزادش کردند.
به خانه که رسید نامه‌ای دید، همراه صد دینار طلا.
نامه را باز کرد.
دستخط امام عسکری علیه السلام بود:
هر وقت نیازی داشتی از من خجالت نکش!

📚 الكافي (ط - الإسلامية)، ج۱، ص۵۰۸.


#داستانک_مهدوی
#امام_حسن_عسکری علیه السلام
ا___
🌿🔔🔸🔸🔶🔸🔸🔔🌿
@Farhange_Mahdaviat
▫️بانویی پارسا و اهل ایمان بود.
غصه‌دار از اندوه مسلمان‌ها.
عالِمی را در عالَم رویا دید.
عالم به او فرمود:
برای رفع گرفتاری‌هایتان چطور دعا می‌کنید؟!
بعد از هر نمازتان برای فرج مولایتان هم همانطور دعا کنید!

هر مومنی اگر همان‌طور که برای خودش دعا می‌کند، بعد از هر نماز برای فرج مولایش دعا کند حاصل چنین دعایی از دو حال خارج نیست:
یا ظهور مولایش تسریع می‌شود،
یا حداقل اندوه خودش برطرف می‌شود.

📚 مکیال المکارم، ج ۱، ص۵۱۱.

#دعا_برای_فرج
#داستانک_مهدوی
ا_______
🌿🔔🔸🔸🔶🔸🔸🔔🌿
@Farhange_Mahdaviat
▫️به مناسبت روز #مباهله (24 ذی الحجه)

آرام و قرار نداشتند.
پیامبر صلی الله علیه وآله برایشان نامه فرستاده بود.
دعوتشان کرده بود مسلمان شوند.
مسیحی بودند و اهل نجران.
گفتند:
اگر واقعا پیامبر خداست، باید اسمش در کتاب‌های آسمانی قبل آمده باشد.
رفتند سراغ صحیفه‌ی حضرت آدم.
بخشی از صحیفه، قصّه‌ی روزهای اوّل خلقت بود.
همان‌جا که خدا همه‌ی فرزندان آدم را به او نشان داد.
در میان همه آن‌ها، چهارده نور چشم آدم را خیره کرد.🌟
پرسید:
خدایا این‌ها کیستند؟
شنید:
"این‌ها بهترین فرزندان تو هستند:
محمّد و اهلبیتش علیهم السلام"
در میان آن چهارده نور، مردی بود که وجودش مثل ستاره‌ی صبح می‌درخشید.
خدا به آدم فرمود:
"روزی به دست این فرزندت بندگانم را نجات خواهم داد

آن روز زمین را از عدالت و مهربانی لبریز خواهم کرد،
همان‌طور که از ظلم و بی‌رحمی پر شده"

📚 برگرفته از اقبال الاعمال، جلد2 ص336.


#موعود_ادیان
#داستانک_مهدوی
#زیبایی_های_ظهور
#دلنوشته
ا_______
🌿🔔🔸🔸🔶🔸🔸🔔🌿
@Farhange_Mahdaviat
🔸دلش مثل سیر و سرکه می‌جوشید؛
خلیفه احضارش کرده بود.
صد درهم نذر امام شیعیان کرد.
خانه امام را ولی بلد نبود.
نمی‌خواست از کسی نشانی بپرسد.
می‌ترسید خبرش به خلیفه برسد و اوضاع بدتر شود.

بی‌هدف، در کوچه‌های شهر با اسبش پرسه می‌زد.
ناگهان کنار یک خانه اسبش ایستاد.
هر کاری کرد جلوتر نرفت.
پرسید: اینجا خانه کیست؟
گفتند: خانه امام هادی علیه السلام.
در دلش گفت: عجب معجزه‌ای!


خادمی از خانه بیرون آمد.
به اسم صدایش کرد.
به خودش گفت: این معجزه دوم!
خادم گفت:
آن صد درهمی که در آستینت پنهان کرده‌ای بده.
معجزه سوم را که دید، رفت داخل.

امام هادی علیه السلام به او فرمود:
👈 «بعضی‌ها خیال می‌کنند دوست داشتنِ من، به درد امثال تو که مسیحی هستی نمی‌خورد.
به خدا که دروغ می‌گویند!
با خیال راحت برو پیش خلیفه،
همانی می‌شود که می‌خواهی».
رفت.
همانی شد که امام فرموده بود.

📚 الخرائج، ج۱، ص۳۹۶.

ـــــــــــــــــــــــــــــــ

مهم نیست حاجتت بزرگ یاشد یا کوچک؛
مهم نیست که گنهکاری یا نه؛
حتی مهم نیست چه دینی داری!
امّا مهم است که از راه خودش وارد شوی.
راهش فقط امام زمان علیه السلام است.
اگر حاجتی داری، او باید به درگاه خدا واسطه شود.


#محبت_حضرت
#داستانک_مهدوی
#امام_هادی_علیه_السلام
ا_______
🌿🔔🔸🔸🔶🔸🔸🔔🌿
@Farhange_Mahdaviat
▫️شبِ چهارشنبه‌،
نزدیک اذان صبح،
آمده بود سامرا برای زیارت.
رفت سرداب مقدس،
ناگهان صدای آشنایی شنید.
انگار کسی مشغول دعا بود.
شنید:

"وَ أَحْيِهِمْ فِي عِزِّنَا وَ مُلْكِنَا...
خدایا، در دوران حکومت و عزّت من، به آن‌ها عمری دوباره ببخش! "

امام زمان علیه السلام مشغول دعا برای شیعیانش بود،
سید بن طاووس هم مشغول شنیدن و آمین گفتن.

📚 مهج الدعوات ص۲۹۶.


🤝 عهد می‌بندم دعاگوی کسی باشم که او
در قـنوت‍ـش هر سَـحَـر نام مـرا هـم می‌بـرد


#مهربانی_حضرت
#داستانک_مهدوی
ا_______
🌿🔔🔸🔸🔶🔸🔸🔔🌿
@Farhange_Mahdaviat
▫️گوسفندی را فرض کن که چوپان و گلّه‌اش را گم کرده باشد،
روزها سرگردان این طرف و آن طرف می‌دود،
شب که می‌شود گلّه غریبه‌ای را می‌بیند،
دلش دنبال آن‌ها می‌رود،
آخرش فریب می‌خورد و همراهشان می‌شود.
تا صبح در آغل با آن‌ها می‌ماند.
صبح که گلّه راهی می‌شود، تازه می‌فهمد اشتباه کرده.
با ترس فرار می‌کند.
دوباره حیران و سرگردان دنبال گله خودش؛
باز چوپان و گله‌ای دیگر؛
دنبالشان راه می‌افتد.
چوپان فریاد می‌زند:
«تو مال این گلّه نیستی!
برو دنبال گلّه و چوپان خودت!»
باز ترسان و ناامید این سو و آن سو می‌دود...
دست آخر گرگی او را طعمه خودش خواهد کرد.

حال و روزش همین است هرکه بدون امامی الهی دینداری کند.
امام باقر علیه‌السلام این طور فرموده‌اند.

📚 برگرفته از كافی، ج‏1، ص۳۷۵.


#بلای_غیبت
#داستانک_مهدوی
ا___________________
🌿🔔🔸🔸🔶🔸🔸🔔🌿
@Farhange_Mahdaviat
#داستانک_مهدوی
ا___________________
🌿🔔🔸🔸🔶🔸🔸🔔🌿
@Farhange_Mahdaviat
✒️📃
👌🏼یـــــــ❗️ــــک تلنــــــ⚠️ـــــگر


شیعه امام عسکری بودند اما درگیر شک و اختلاف.
برخی می گفتند: امام بدون جانشین از دنیا رفت!
نامه ای نوشتند،از دعوا و حیرت و اختلافشان گفتند.
پاسخ نامه، چشم و قلبشان را روشن کرد.
آخرین حجت خدا با خط مبارکش نوشته بود:
به نام خداوند بخشنده مهربان!
حیرت و شک شما غمگینم کرد.
نه به خاطر خودم که به خاطر خودتان. چون خدا با ما اهل بیت است و نیازی به غیر از او نداریم...

آیا گمان بردید خدا واسطه ی میان خود و بندگانش را قطع می سازد؟!
هرگز چنین نبوده و تا قیامت نیز چنین نخواهد بود!

اگر به شما علاقه نداشتم و مشتاق اصلاح کارتان نبودم این نامه را برایتان نمی نوشتم...


📚برگرفته از غیبت طوسی.


#داستانک_مهدوی
#یک_تلنگر
ا___________________
🌿🔔🔸🔸🔶🔸🔸🔔🌿
@Farhange_Mahdaviat
پرسید آیا مهدی این امت از نسل ماست یا از نسل دیگران؟

شنید: (( از نسل ماست.
به دست ما بود که این امت از شرک نجات پیدا کردند؛
عاقبت هم به دست ماست که نجات پیدا خواهند کرد از فتنه ها؛
دل های این مردم روزی به دست مهدی ما با هم الفت خواهند گرفت همانطور که روزی به دست من و تو با هم انس گرفتند بعد از دشمنی های مشرکانه.))
پیامبر صلَّی الله علیه و آله می فرمود و جان پیامبر،امیر المومنین می شنید.


#داستانک_مهدوی
ا___________________
🌿🔔🔸🔸🔶🔸🔸🔔🌿
@Farhange_Mahdaviat
#داستانک_مهدوی
ا___________________
🌿🔔🔸🔸🔶🔸🔸🔔🌿
@Farhange_Mahdaviat
عمار پرسید: پدر و مادرم به فدایت! مهدی کیست؟
شنید که: خدا با من عهد کرده که نُه امام از نسل حسین خواهند آمد: نهمین آنها مهدی است که غایب خواهد شد.
همانطور که خدا فرموده: "اگر آب در زمین فرو رود،چه کسی برایتان آبی گوارا باز خواهد آورد؟"

مهدی غیبتی دارد طولانی.در آن زمان گروهی بر مسیر هدایت پشت خواهند کرد ؛ و گروهی بر راه راست پابرجا خواهند ماند.
سر انجام خواهد آمد و دنیا را لبریز میکند از عدل و داد...
او همنام من است و شبیه ترین مردمان به من.

📒کفایه الاثر

#داستانک_مهدوی
ا___________________
🌿🔔🔸🔸🔶🔸🔸🔔🌿
@Farhange_Mahdaviat
#داستانک_مهدوی

نمیدانست سوالش را بپرسد یا نه!
اصلا نمیدانست چطور بپرسد.
بالاخره دلش را به دریا زد.
پرسید:
دلم میخواهد بدانم نزد شما چگونه ام؟
نزد شما چه جایگاهی دارم؟
امام رضا(علیه السلام)فرمود:
ببین من پیش تو چگونه ام!

📙عیون اخبارالرضا

🩸حالا ببین امام زمان(عج) نزد تو چه جایگاهی دارد؟؟
اولویت چندم زندگیت را حضرت مهدی(عج)قرار داده ای؟
اصلا رضایت حضرت برایت مهم است؟

#تلنگر
ا___________________
🌿🔔🔸🔸🔶🔸🔸🔔🌿
@Farhange_Mahdaviat